responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 656


پادشاهى يزدجرد بن بهرام گور چون يزدجرد بن بهرام بنشست و تاج بر سر نهاد و خلق را بار داد و مردمان بر وى ثنا كردند ، ايشان را جواب نيكو داد و بگفت كه از من مرديها نبينيد چنان كه از پدرم ، و ليكن به تدبير و راى اين مملكت بدارم و مذهب و سيرت نيكو دارم ، و داد بگسترد و آبادانى كرد اندر جهان . و آن ملكان همه خراج به وى دادندى همچنانكه به پدرش . و آن مهرنرسى كه وزير پدرش بود و از آن جدّش ، او را باز آورد از عبادت و او را وزير كرد ، و كارش به تدبير او راست شد .
پس چون ساليان بر آمد ، ملك روم خراج باز گرفت ، و وى مهرنرسى را بفرستاد با سپاه ، چنان كه پدرش فرستاده بود ، تا ملك روم به طاعت باز آورد .
اندر ملك هژده سال بنشست ، و او را اللَّين خواندندى به لقب ، و او را دو پسر بود : نام مهتر پسر فيروز ، و نام كهتر هرمز . فيروز را به سجستان فرستاده بود و ملك آن جايگه داده ، و هرمز را با خويشتن داشت . چون يزدجرد بمرد ، اين هرمز پسر كهتر كه به حضرت پدر بود ملك بگرفت ، و آن پسر مهتر از سجستان برفت سوى ملك هياطله به غرجستان و طخارستان و بلخ ، و خبر خويش بگفت كه برادر كهتر ملك بگرفت ، و حقّ من است ، و از وى سپاه خواست . ملك او را سپاه [ ن ] داد و طالقان به دو داد و او را گرامى داشت ، و سپاه ندادش كه به حرب شدى و فيروز آنجا همى بود . و نام ملك هياطله خشنواز بود . چون سالى چند بر آمد ، هرمز با خلق ستم

656

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 656
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست