نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 191
قصّهء اسماعيل بن ابراهيم عليهما السّلام چون ابراهيم عليه السّلام بمرد و اسحق او را به شام به گور كرد هم بر پهلوى ساره ، و گور پدر را زيارت كرد ، پس خداى عزّ و جلّ اسماعيل را پيغمبرى داد ، و هر سال به زيارت گور پدر آمدى . و اسماعيل را دوازده پسر آمد از آن زن كه به مكّه كرده بود ، دخترى از مهتر قبيلهء جرهم ، مضاض بن عمرو . و نام آن دختر سيّده بود و نام اين پسران ، نابت و قيدار و ادبيل و ميشا و مسمع و دما و ماش و ادد و قطورا و قس و طميا و قيدمان . و بر زمين يمن از آن سوى فرعونان بودند ، و خداى عزّ و جلّ اسماعيل را عليه السّلام سوى ايشان [ a 36 ] فرستاد و اسماعيل ايشان را به خداى خواند ، با او بد بودند و نگرويدند . و اسماعيل پنجاه سال به ميان ايشان اندر بود و خداى عزّ و جلّ او را ثنا كرد و گفت : * ( وَاذْكُرْ في الْكِتابِ إِسْماعِيلَ إِنَّه كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَكانَ رَسُولًا نَبِيًّا 19 : 54 ) * . و اسماعيل پيغامبرى مرسل بود . * ( وَكانَ يَأْمُرُ أَهْلَه بِالصَّلاةِ وَالزَّكاةِ وَكانَ عِنْدَ رَبِّه مَرْضِيًّا 19 : 55 ) * . و اسماعيل را دخترى بود نام آن دختر بسمه . آن دختر را به زنى به عيص داد و خود به مكّه بنشست . پس فرزندانش به جهان اندر بپراگندند و دو پسرش به مكّه بنشستند : يكى نابت و ديگرى قيدار ، و فرزندان بسيار آمدشان .
191
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 191