responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : احوال وآثار محمد بن جرير طبرى ( فارسي ) نویسنده : علي أكبر شهابي    جلد : 1  صفحه : 71


پس فرمود از خزانه ده هزار درهم به سيف جايزه دادند و جامه‌اى نيكو بر وى پوشانيدند . چون سيف از نزد شاهنشاه بيرون شد ، درمها را ميان مردم ميريخت و كودكان و بندگان و كنيزان آنها را ميربودند .
اين خبر به گوش انوشيروان رسيد . فرمان داد سيف را نزدش بردند و ازو سبب پخش كردن بخشش پادشاه را در ميان مردم پرسيد . سيف در پاسخ گفت : با زر و سيم پادشاه كارى نداشتم . اگر نظرى بسيم و زر داشتم كوههاى كشورم همه داراى زر و سيم است ! ( قصدش از اين سخن آن بود كه علاقه و توجه انوشيروان را بسوى يمن معطوف دارد ) . من بدان جهت نزد شاهنشاه آمدم كه بدادم برسد و ستم و تجاوز حبشيان را از سر مردم بيچارهء يمن دور كند و خوارى و مذلتى كه از اين راه به من وارد شده است جبران فرمايد .
انوشيروان فرمود كه او را در پايتخت نگاه دارند تا دربارهء كارش رسيدگى نمايند .
راى زدن انوشيروان با مرزبانان و وزيران دربارهء كار يمن آن گاه دستور داد كه مرزبانان و وزيران در بارگاه جمع شدند و دربارهء كار سيف بن ذى يزن و گسيل داشتن لشكر بيمن با آنان بمشورت پرداخت و از آنان راى خواست ، يكى از مشاوران گفت : در زندان گروه بىشمارى زندانى هستند اگر شاهنشاه آنان را بكمك مردم يمن گسيل دارد كارى سودمند است ، زيرا اگر اينان كشته شوند مقصود به عمل آمده است و اگر بر مردم حبش پيروز شوند و آنان را از يمن بيرون كنند كشورى بر كشورهاى شاهنشاه افزوده خواهد شد .
انوشيروان را اين راى پسند آمد و دستور داد كه زندانيان را شماره كنند .
پس از شمارش معلوم شد ، هشتصد تن ميباشند شاهنشاه گفت : جستجو كنند كه در ميان آنان كدام يك از جهت حسب و نسب و خاندان از همه شريفتر است تا او را بر آنان فرمانروا كنند . پس از رسيدگى مردى سالخورد را بنام « وهرز » برگزيدند و او را

71

نام کتاب : احوال وآثار محمد بن جرير طبرى ( فارسي ) نویسنده : علي أكبر شهابي    جلد : 1  صفحه : 71
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست