در جدالند .
روشن شدن تكليف افراد از نظر وظيفهء اجتماعى :
آرمان آرامش اجتماعى نيز ايجاد مىكند . وقتى همهء افراد ملتى تابع يك فكر و يك عقيده بودند ديگر تكليف همه چيز روشن است . در جامعهء شوروى هركس مىداند چكاره است و چكار بايد بكند . . .
نظم اجتماعى :
آرمان نظم اجتماعى ايجاد مىكند ، پراكندگى و اختلاف را از بين مىبرد و لااقل پراكندگيها و اختلافها هم در قالب منطقى درمىآيد .
نظم اخلاقى :
فايدهء مهم ديگر آرمان ، ايجاد نظم اخلاقى است . وقتى انسان و جامعه تابع يك آرمان مشخص و معين شد و خوب و بد و زشت و زيبا و درست و نادرست با معيارهاى معينى سنجيده شد ، خواه ناخواه يك نظم اخلاقى به وجود خواهد آمد و تكليف همه چيز روشن خواهد شد و در پرتو اين نظام اخلاقى ، انسان تبديل مىگردد به يك موجود پارسا و همين پارسايى است كه مشكل گشاى همه چيز است .
كوششى در ايجاد يك آرمان پارسايى در ايران :
بلاى بىآرمانى در سرزمينى روى داده كه فرهنگش سراپا آرمان است ، آن هم آرمان پارسايى ، از آرمان زردشتى كه يكى از درخشانترين آرمانهاى جهانى است بگيريم تا آرمان اسلام و آرمان عرفان و امواج درخشان ادب فارسى كه همه اش در مدارساختن انسان پارساست . » .
نويسندهء مقاله در شمارهء بعد تحت عنوان اينكه « در غرب خبرى نيست » مطالبى مىنويسد كه خلاصه اش اين است :
« آرمان نمىتواند ره آوردى از يك كشور خارج باشد ، زيرا آرمان با انسان سروكار دارد كه در طى چند هزار سال در يك سرزمين به وجود آمده و گسترده شده است و هر آرمانى كه به وجود آيد بايد مبتنى باشد بر اين ريشه ها . جز ريشهء فكرى ، پايهء ديگر آرمان چگونگى وضع اقتصادى جامعه است . هر جامعه بنا به چگونگى شيوهء توليد در يك

439