نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 308
< شعر > آنچه از دريا ، به دريا مىرود از همان جا كامد آنجا مىرود از سر كه سيلهاى تيزرو وز تن ما جان عشق آميز رو < / شعر > * ( انّا لله و انّا اليه راجعون . ) * عشقى كه عارف آن را اصيل مىداند مختص به انسان نيست . معتقدند كه در جميع موجودات جارى و سارى است . در كتب عرفانى بحثى است تحت عنوان « فى سريان العشق فى جميع الموجودات » . آن عشق يك امر عرضى نيست ، بلكه اصل است و همه چيز ديگر مظاهر او . به قول مولوى : < شعر > عشق بحرى آسمان بر وى كفى چون زليخا در هواى يوسفى < / شعر > اين عشق ناموس خلقت است ، هم ناموس آمدن است ، هم ناموس بازگشتن يعنى به حكم عشق آمدهايم « انّا لله » ( بالعشق ) و « انا اليه راجعون » ( بالعشق ) . حافظ مىگويد : < شعر > رهرو منزل عشقيم و ز سرحد عدم تا به اقليم وجود اينهمه راه آمده ايم < / شعر > در اين بيت به ناموس عشق در قوس نزول اشاره شده است . و در اغلب اشعار حافظ به ناموس عشق در قوس صعود اشاره است ، مثلًا : < شعر > روشن از پرتو رويت نظرى نيست كه نيست منت خاك درت بر بصرى نيست كه نيست ناظر روى تو صاحب نظرانند آرى سرّ گيسوى تو در هيچ سرى نيست كه نيست < / شعر > و امثال اين . در مكتب عرفان به حكم اينكه گوهر انسان دل او است ( البته نه دل گوشتى كه در پهلوى چپ قرار دارد و قلمرو منحصر آقاى پروفسور برنارد است ) و خود دل لطيفه الهى است يعنى همان است كه قرآن از آن به « نَفَخْتُ فيه من روحى » تعبير كرده است ، كمال انسان در كمال دل است و كمال دل و تكامل او در رسيدن به قرب حق و جوار ربّ العالمين و
308
نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 308