نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 107
چيز ديگر ولو مال و ثروت كه بخواهد انسان را اسير خود كند بايد آزاد بشود ( شعر مولوى : بند بگسل . . . ) . درحقيقت انسان آنوقت مىتواند از منت انسانها و از قيد مال و ثروت آزاد باشد كه از حكومت حرص و خشم و شهوت آزاد باشد * ( ( الطَّمع رقٌّ مؤبّدٌ ) * ، * ( الدّنيادار ممرٍّ ) * . . . ، حكايت رسول اكرم و مردى از اصحاب صفّه ) . اينجاست كه آيهء « نَفَخْتُ فيه من روحى » ، داستان آدم و بهشت ، داستان مجنون و شتر به ياد مىآيد . « افَرَأيْتَ من اتَّخَذَ الهَه هَواه . . . » . دلايل شخصيت مركب انسان : غير از مسألهء منت ، قضاوت دربارهء خود ، موعظهء خود ، ملامت خود ، مجازات خود بهترين دليل است . خسران عظيم اين است كه . . . ( شعر مولوى دربارهء مولى ) . برخى افراد را سراغ داريم كه خودشان در زندان ساختهء خودشان هستند ، مقيد و محصورند از ناحيهء خودشان كه در مجالس طورى وارد و خارج شوند و بنشينند كه خيلى بزرگ جلوه كنند . آنوقت چه تكلفاتى به خود مىدهند ، چقدر خودشان را رنج مىدهند يعنى فكر و نقشهء خود را صرف مىكنند ، چقدر محروميت براى خود از اين لحاظ به وجود مىآورند ! ديگرى به واسطهء همين اسارت معنوى و جلب احترامات ، نوعى لباس مىپوشد و كفش به پا مىكند و عصا و ردا مىپوشد و عمامه به سر مىگذارد كه جز زجردادن به خود نيست . به قول معروف آن عمامه اگر به سر دزد گذاشته شود به اقرار مىآيد ، از هر سلام نكردن ديگران يك فشار بر او وارد مىآيد و خونش مسموم مىشود . ديگرى اسير عرف و عادات است يعنى فكرش اسير است و خرافى است .
107
نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 107