نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 420
اينجا هم دروغ بر پيغمبر خداست و هم دروغ بر خداوند . دروغگويى مثل محمّد بن ايوّب بر پيغمبر خدا دروغ مىبندد ، امّا اسمى از صوت و آواز و كشته شدن مردم به واسطه آن نمىآورد و لحن او ملايمتر از مثنوى است ، امّا مثنوى دروغ پرداز با لحن شديدترى سروده و خود را رسوا كرده است . بعد از همه اينها و تصديق خبرههاى فن بر ساختگى بودن حديث آيا باز هم براى شما شكى باقى مىماند كه سراينده از حشوى مذهبها است ، و ابداً اعتناء به صحّت و سقم حديث و مخالفت آن با اصول اعتقاد مسلمين و همينطور آيات و روايات ندارد ؟ و آيا كسى ترديد مىكند كه مثنوى حديثى جعلى را گرفته و با تغيير و تبديل به سليقه خويش اشعارى سروده است ؟ بر فرض صحت كلام مثنوى اگر كسى از صوت داود كه معجزه او بود جان داده باشد گناه داود چيست ؟ و در مورد مسجد مگر بنابر نقل از تورات و همچنين روايت حلية الاولياء خود خداوند به او دستور بناى مسجد را نداده بود ؟ كافى است شما به مجمع البيان و ساير تفاسير در مورد ساختن مسجدالاقصى مراجعه كنيد تا صدق كلام ما و كذب شعر مثنوى بر شما روشن شود . گرچه براى دروغگويى مثنوى همين مقدار كافى است كه كفى بالمرء كذباً أن يحدّث بكل ماسمع ( 1 ) « در دروغگويى انسان همين بس كه هر چه شنيد نقل كند . » و يا در جاى ديگر فرمودهاند : و لا تحدث إلاّ عن ثقة فتكون كذّاباً . ( 2 ) « هر چه شنيدى البته نقل مكن كه دروغگو خواهى بود مگر آنكه خبر دهنده ( يا خبر ) مورد اطمينان باشد . »