نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 353
اكراه است ، يعنى در هر حال قدرت و سلطان قاهره او بر بندگان پاينده است . بهرحال مراد مثنوى در قصّه آدم ( عليه السلام ) و مسأله قصاص كه قبلاً گذشت تقدير حتم بوده است . در كتاب « جنّتان مدهامّتان » نقل كرده است كه مردى از فارس برگشته بود ، خدمت پيامبر ( صلى الله عليه وآله و سلم ) آمد ، آن حضرت به او فرمود : عجيبترين چيزى كه در آنجا ديدى براى من بازگو ، عرض كرد در آنجا مردمى را ديدم كه با مادر و خواهر خود نكاح مىكنند ( 1 ) و . . . هرگاه به ايشان گفته شود : چرا چنين مىكنيد ؟ مىگويند : اين قضاء و قدر خداوند است ; حضرت فرمود : در امّت من همچنين سخنى پيش خواهد آمد ، و بعد حضرت فرمودند : « و اولئك مجوس هذه الامّة » ( 2 ) يعنى كسانى كه اين سخن را بگويند مجوس اين امّتند ، مرحوم فيض در وافى فرموده : اين جمله آخر مشهور است . نويسنده گويد : كلام فخر رازى گذشت كه گفت : آيه فمنهم شقيّ و سعيد ( 3 ) دلالت بر مذهب ما اشاعره جبريّه دارد ، و گفت : « و كان كلّ منهما بقضاء اللّه و قدر » يعنى هر يك از سعادت و شقاوت به قضاء و قدر الهى است . ( 4 ) و معنى قضاء فارغ شدن تامّ است از چيزى . عالم فاضل معاصر مرحوم حاج ميرزا خليل كمرهاى تهرانى در كتاب بيت المقدّس و تحويل قبله نقل كرده كه : عمر در فتح شام به شام رفت و ده روز بماند ، و نماز جمعه خواند ، در خطبه جمعه اين آيه را خواند من يهداللّه فهو المهتد و من يضلل فلن تجد له وليّاً مرشداً ( 5 ) يعنى : هر كه را خداوند هدايت كند پس
1 - نكاح با خواهر را شنيده ايم ، و تا امروز در ميان زرتشتيان مرسوم است ، امّا نكاح با مادر را من نشنيده ام . 2 - كتاب جنّتان مدهامّتان : جنت 2 ، جوهره / 392 . و قبلاً گذشت كه عايشه در توجيه كار خود در جمل گفت : اين از قدر بود . 3 - سوره هود ، آيه 105 . 4 - تفسير فخر رازى ، ج 5 / 90 . و براى توضيح بيشتر مطلب به مرآة العقول مرحوم مجلسى مراجعه شود . 5 - سوره كهف ، آيه 17 .
353
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 353