responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي    جلد : 1  صفحه : 250


ندارد و هميشه اهل سنّت را ستايش مىكند .
با اهل استدلال هم سازش ندارد و مىگويد :
پاى استدلاليان چوبين بود * پاى چوبين سخت بىتمكين بود ( 1 ) و غالب بر مذهب او كشف و شهود و تصوّف بوده ، بنابراين آنچه مىتوان درباره او گفت اين است كه از اهل سنّت و جماعت بوده و تصوّف او هم كه نياز به دليل ندارد ، و از خصوصيات او آن است كه به گونه‌هاى مختلف سخن مىگويد ، ومصداق بارز مثل معروف است كه مىگويد : الصوفى لامذهب له . ( 2 ) و جامى نيز گفته است :
اى مغبجه دهر بده جام ميم * كامد ز نزاع سنّى و شيعه خيم گويند جا ميا چه مذهب دارى * صدشكر كه سگ سنى و خرشيعه نيم اصطلاح سنّت و جماعت و شيعه و رافضى فائدة : سيّد بن طاوس رضى اللّه عنه در كتاب طرائف از ابن بطّه چنين نقل مىكند : ابن بطّه در كتاب الإبانه مىگويد : حجّاج ( 3 ) سنه چهلم از هجرت را كه ملك


1 - مثنوى دفتر اوّل ، 2128 ، در اينجا مناسب است برخى از اشعار فيلسوف عظيم الشأن ميرداماد را در جواب مثنوى ذكر كنيم : اى كه گفتى پاى چوبين شد دليل * ورنه بودى فخر رازى بىبديل فرق ناكرده ميان عقل و وهم * طعنه بر برهان مزن اى كج بفهم ز آهن تثبيت فيّاض مبين * پاى استدلال كردم آهنين پاى برهان آهنين خواهى به راه * از صراط المستقيم ما بخواه . . . * . . . 2 - از ابن ابى العوجاء پرسيدند : چرا از دين برگشتى ؟ گفت : براى آنكه استادم حسن بصرى را ديدم كه متلوّن المزاج است و رأيش بر چيزى قرار نمىگيرد . به الكنى و الالقاب احوال ابن ابى العوجاء مراجعه كنيد ، اين تذبذب استاد در مثنوى هم اثر كرده و هر جا چيزى گفته است . 3 - در نسخه‌اى ديگر معاويه است .

250

نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي    جلد : 1  صفحه : 250
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست