نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 7
نزول ملك و كشف و رؤيا مربوط به بيرون ما نيست . * ( فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا ) * ، همين تمثّل يعنى درون شماست . نزول وحى درونى است . آنها كه حشر با عالم أرواح پيدا مىكنند مىدانند كه از درون انسان است . حساب انسان اين است . كارخانه اى است كه معانى را از بالا مىگيرد و در عالم خيال به صورت أشباح و اشكال درمىآورد . همان طور كه اينجايىها را مىگيرد و بالا مىبرد آن جايىها را نيز پايين مىآورد . خودش مىشود مجمع همه . هر كه طرح كونين كرد ، جمع كونين كرد . هر كه دنيا و آخرت را ترك گفت جز تو نمىخواست . آخوند ملا صدرا كتابى دارد به نام « طرح الكونين » « الدنيا حرام على أهل الآخرة و الآخرة حرام على أهل الدنيا و الدنيا و الآخرة حرامان على أهل الله » . از حضرت رسول ( ص ) نقل شده هر كه طرح كونين كرد مقام جمع الجمع پيدا مىكند . عارفى فرمود : < شعر > دو عالم را به يك بار از دل تنگ برون كرديم تا جاى تو باشد < / شعر > بايد اين كار را بكنيم ، بچشيم و برسيم . اين همه بزرگان ، آن همه مناجاتها ، اشعار ، حالات ، سوزش دلها و مقامات كه دارند . همه شوخى كردهاند ؟ ! ملَّاى رومى دارد : < شعر > كرده اى تأويل حرف بكر را خويش را تأويل كن نى ذكر را < / شعر > اينكه گفتهاند : از خودت دست بردار شوخى كردهاند ؟ ! بالاخره انسان و هر موجودى كلمه اى از كلمات الله است . جدولى است از درياى وجود بخصوص انسان كه جان عالم است و درى دارد كه به عالم ملكوت باز مىشود . بابا افضل كاشى در زمان خواجه بود . خواجه خيلى از ايشان سؤال مىكرد . در رسائل شريفش آمده است : ما را خيال كنيد ، چشم به بيرون بدوزيد . اينجا همه شدند . درون را نگاه نكن بيرون را نگاه كن . نمىدانى خودت دروازه اى هستى براى همهء عالم . حرف اينها رسيدن است تمثلات بايد در خودت پياده شود . * ( تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ ) * . پله پله خاطرات و واردات و الهامات پيش مىآيد . بأحديّة الطريق الأمم من المقام الأقدم و إن اختلفت الملل و النحل لاختلاف الأمم . و صلَّى الله على ممدّ الهمم ، بايد راه يكى شود در اين مورد ائمه ما اين طور فرمودهاند . همّ خودت را همّ واحد گردان ( يك قصد داشته باش ) اين همه حكمت از كجا نازل مىشود ، من المقام الأقدم ،
7
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 7