است . پس امتثال كردم آن چه را كه براى من رسم شد و تعيين گرديد و ايست كردم بدان اندازه اى كه براى من معين گرديد و اگر بخواهم زيادة از آن را بنويسم استطاعت ندارم زيرا حضرت علميه مانع من است از آوردن زيادة و خداى تعالى توفيق دهنده است و ربّى جز او نيست .
در كافى از امام صادق عليه السلام است كه رسول الله هيچ گاه به قدر فهم خود با احدى صحبت نكرد و اينكه شيخ مىگويد من استطاعت بيان زياد ندارم ، قيصرى در شرح آن مىفرمايد :
زيرا عبد كامل همهء امورش به امر حق است و اگر زيادة بر آن چه حق تعالى برايش تعيين فرمود برساند غيرت الهيه مانع است و شيخ اگر چه به علوم و اسرار بسيارى دست يافت و لكن براى او اين اندازه دستور آمد كه اين اندازه را برساند چنانكه دربارهء رسول الله آمد . * ( لَيْسَ لَكَ من الأَمْرِ شَيْءٌ ) * و ما عليك * ( إِلَّا الْبَلاغُ . الْمُبِينُ ) * ، * ( إِنْ أَنْتَ إِلَّا نَذِيرٌ ) * . [1] اين گفتار خدا بود به رسول و آن گفتار رسول بود به شيخ كه در حد و فص آدمى اشاره شد كه رسول الله فرمود : « هذا كتاب فصوص الحكم خذه و اخرج به الى الناس ينتفعون به » .

[1] شرح فصوص قيصرى ، ص 96 و 97 .

68