نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 241
اشاره كرديم دانستى ، فرق بين ثبوت علمى و وجود خارجى برايت معلوم مىگردد . [1] غير أن الأجسام النيّرة يعطي فيها البعد في الحسّ صغرا فهذا تأثير آخر للبعد ، فلا يدركها الحسّ إلَّا صغيرة الحجم و هي في أعيانها كبيرة عن ذلك القدر و أكثر كميّات ، كما علم بالدليل أنّ الشّمس مثل الأرض في الجرم مائة و ستين و ربعا و ثمن مرة ، و هي في الحسّ على قدر جرم التّرس مثلا . فهذا أثر البعد أيضا . فما يعلم من العالم إلَّا قدر ما يعلم من الظلال ، و يجهل من الحقّ على قدر ما يجهل من الشخص الذي عنه كان ذلك الظلّ . جز اينكه أجسام نيّره ( و غير نيّره هم ) دورى آنها از حس موجب مىشود كه در حس كوچك ديده شوند اين تأثير ديگرى براى بعد است . پس حس آن را ادراك نمىكند مگر به حجم كوچك و حال اينكه آنها از اين قدرى كه ديده مىشوند بزرگترند و كمياتشان بيشتر است . چنانكه به دليل دانسته شده كه خورشيد يك صد و شصت ( و يك چهارم و يك هشتم ) برابر زمين است . [2] و حال اينكه شمس در حس به قدر سپر است . پس اين اثر بعد است . پس دانسته نمىشود از عالم مگر به قدر آن چه كه از ظلال دانسته مىشود و حق مجهول است به قدر مجهول بودن شخصى كه اين سايه از او پديد آمده است . قيصرى در شرح فرمايد : اعيان ، ذات الهيه است كه به تعينات متكثره متعين شده است . پس اين اعيان از حيث ذات عين حقند و از حيث تعينات ، ظلالند . پس از اعيان عالم كه ظلال اسماء حق و صور اسماءاند و از اين موجودات خارجيه با آثار و هيئات لازمه شان كه ظلال آن ظلالند دانسته نمىشود مگر مقدار آن چه كه از آثار و احوال و صور و اشكال و خصوصيات ظاهرهء آن ظلال دانسته مىشود و به آن قدرى كه ذوات اعيان و حقايقشان كه عين حق است مجهول است حق تعالى مجهول است و چون ظل حسى دليل و علامت ظل معنوى است . شيخ گفته است به قدر شخصى كه از او اين ظل حاصل شده است مجهول است چه اينكه ناظر از ظل ، استدلال مىكند به صاحب ظل . پس مىداند كه
[1] شرح فصوص قيصرى ، ص 232 . [2] طبق هيئت جديد ظاهرا خورشيد يك ميليون و ششصد هزار برابر زمين است .
241
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 241