نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 382
( نمل : 31 و 30 ) . بعضى از مردم در تقديم بر اسم سليمان بر اسم الله تعالى سخن گفتند و در بيان اين تقديم تكلم كردند به آن چه كه سزاوار نيست و شايستهء معرفت سليمان به پروردگارش نمىباشد . چگونه شايسته است آن چه را كه گفتهاند و حال اينكه بلقيس مىگويد : * ( أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتابٌ كَرِيمٌ ) * ( نمل : 29 ) يعنى كتابى كه بايد تكريمش كرد و بزرگش داشت . پاره كردن نامهء رسول خدا ( ص ) توسط كسرى آنان را بر اين معنى وا داشت و حال آن كه كسرى آن را پاره نكرد تا اينكه همهء آن كتاب را خواند و مضمون آن را دانست . همچنين بلقيس اگر موفق نمىشد به پاره نكردن ، پاره مىكرد . تقديم اسم سليمان بر اسم الله تعالى يا تأخير آن از اسم الله تعالى حامى و حافظ كتاب سليمان از اخراق نمىشد . فأتى سليمان بالرحمتين : رحمة الامتنان و رحمة الوجوب اللَّتان هما الرحمن الرحيم . فامتن بالرحمن و أوجب بالرحيم و هذا الوجوب من الامتنان . فدخل الرحيم في الرحمن دخول تضمن . سليمان داراى دو رحمت بود يكى رحمت امتنان ، يكى رحمت وجوب ، [1] كه رحمن و رحيمند و چون ايجاب ( وجوب ) نيز منتى است از حق تعالى بر عبادش لذا اين وجوب نيز از امتنان است . يعنى رحمت رحيميه از رحمت رحمانيه و داخل در رحمت رحمانى است . يعنى رحيميه متضمن است رحمانيه را . فإنّه كتب على نفسه الرحمة سبحانه ليكون ذلك للعبد بما ذكره الحقّ من الأعمال التي يأتي بها هذا العبد ، حقّا على الله تعالى أوجبه له على نفسه يستحق بها هذه الرحمة - أعني رحمة الوجوب و من كان من العبيد بهذه المثابة فإنّه يعلم من هو العامل منه . چه خداوند رحمت را براى خويش فرض كرد : * ( كَتَبَ عَلى نَفْسِه الرَّحْمَةَ ) * ( انعام : 12 ) تا براى عبد مطابق اعمالى كه نموده ، حقى بر خدا لازم آيد كه الله تعالى آن حق را بر ذاتش براى عبد ايجاب كرد كه عبد به آن اعمال ، مستحق اين رحمت غير رحمت وجوب مىگردد و آن بنده اى كه به اين مثابه و منزلت است ( كه حق بر نفس خود رحمت را براى او واجب گردانيد ) . مىداند چه كسى از جانب او عامل است . مىداند عامل حقيقى در نفس عبد حقى است كه با اوست . يعنى عامل در حقيقت ،
[1] رحمت امتنان سفرهء عام است كه خداوند منت مىنهد كه به او كار مىدهد . رحمت وجوب رحمتى است كه در ازاى كار مىدهد .
382
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى جلد : 1 صفحه : 382