responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 106


بحثى در معانى امكان در فلسفه و عرفان ماهيت هر مفهومى را چون با وجود بسنجيم اگر نسبت وجود به او وجوب و ضرورت است ، يعنى انفكاك وجود از او نشايد ، آن را واجب گويند و اگر نسبت وجود به آن امتناع است ، يعنى انفكاك وجود از او ضرورى است ، آن را ممتنع [1] خوانند و اگر چنانچه نسبت وجود و عدم به آن ، هيچ يك ضرورت ندارد بلكه نسبت به هر دو يكسان است كه اگر علت وجودىاش تحقق پيدا كرد لباس هستى مىپوشد و اگر نه در عدمش [2] باقى است ، آن را ممكن گويند . ممكن به اين معنى از مفاهيم و جهات است كه از اعتبارات نسبيّه بين دو چيز مثلا وجود و ماهيت مىباشد .
گاهى امكان مىگوييم كه آن را تعبير به امكان استعدادى مىكنيم اين امكان از مفاهيم و اعتبارات نسبيّه نيست بلكه وجودى است داراى مرتبه اى از كمال و مستعد براى كمالات بيشتر . از اين رو امكان استعدادى در عقول و مجردات صرفه جارى نيست و فقط به موجودات مادى اختصاص دارد .
جناب آمدى در كتاب شريف « درر » آورده است : « إنّ امير المؤمنين عليه السلام سئل عن العالم العلوي فقال : صور عارية عن المواد ، عالية ( خالية ) من القوة و الاستعداد تجلَّى لها ربّها فأشرقت و طالعها فتلألأت و القى في هويّتها مثاله فأظهر عنها أفعاله و خلق الإنسان ذا نفس ناطقة إن زكَّاها بالعلم و العمل فقد شابهت جواهر أوائل عللها و إذ اعتدل مزاجها و فارقت الأضداد شارك بها السبع الشداد .
از اين روى عوالم مجرده ، هر مقامى در حد خود پر است كه هر يك داراى مقام معلومند * ( وَما مِنَّا إِلَّا لَه مَقامٌ مَعْلُومٌ ) * امّا امكان به معناى اول در جميع ما سوى الله جارى است . يعنى قاطبهء موجودات مجرد و مادى در ايجاد و در بقا ، محتاج به علتند و هيچ گاه اين افتقار از آنها گرفته نمىشود كه « الفقر سواد الوجه في الدارين » .
< شعر > سيه رويى ز ممكن در دو عالم جدا هرگز نشد و الله اعلم < / شعر > نكته : بحث در معانى امكان و اقسام آن بحثى است كه از دو را دور دربارهء ما سوى الله



[1] مثل شريك بارى .
[2] عدم يعنى نبودش ضرورت ندارد بلكه تا علت تحقق پيدا كرد از عدم به هستى مىآيد . توضيح اينكه : عدم ممكن ، از نظر فلسفه يعنى آن كه بشود بعد رنگ وجود گيرد . عدم واجب مثل شريك الباري كه هرگز موجود شدنى نيست .

106

نام کتاب : ممد الهمم در شرح فصوص الحكم ( فارسي ) نویسنده : حسن حسن زاده آملى    جلد : 1  صفحه : 106
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست