نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 2 صفحه : 91
إسم الكتاب : الحياة ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 767)
( 1 ) سران قوم شعيب كه گردنفرازى مىكردند گفتند : اى شعيب ! تو را و كسانى را كه با تو ايمان آوردهاند از شهر خود بيرون خواهيم كرد ، مگر اينكه به دين ما بازگردى ؛ شعيب گفت : هر چند ما خواهان آن نباشيم ؟ . . پس بانگى مهيب آنان را فرو گرفت ، و بامدادان ، در خانه هاى خود ، به كام مرگ فرو بودند < فهرس الموضوعات > ب - شادخواران < / فهرس الموضوعات > ب - شادخواران < فهرس الموضوعات > قرآن < / فهرس الموضوعات > قرآن 1 - * ( وَما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها : إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِه كافِرُونَ وَقالُوا : نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالًا وَأَوْلاداً وَما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ) * [1] به هيچ شهرى انذارگرى نفرستاديم ، مگر آنكه شادخواران آن شهر گفتند كه ما رسالت شما را باور نداريم و گفتند كه مال و فرزند ما از شما بيشتر است و ما عذاب نخواهيم شد 2 - * ( وَكَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها : إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ ) * [2] پيش از تو در هيچ شهرى انذارگرى نفرستاديم ، مگر آنكه شادخواران آن گفتند : ما از كيشى پيروى مىكنيم كه پدرانمان داشتند