responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي    جلد : 2  صفحه : 281

إسم الكتاب : الحياة ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 767)


پذيرفتن گفتهء او صحيح باشد . [1] آنچه بايد بر سخن علامهء مجلسى افزود ، اين است كه قيّم امر قرآن ، علاوه بر آنچه ذكر شد ، بايد متصدى نشر احكام و عملى كردن برنامه هاى آن نيز باشد ، چنان كه از معنى لغوى كلمهء قيم چنين فهميده مىشود ، زيرا كه قيّم قوم - چنان كه گذشت - كسى است كه به سياست و ادارهء كارهاى ايشان بپردازد .
و اين ( يعنى لزوم بودن شخصى به عنوان قيّم قرآن و مجرى احكام آن در ميان امّت ) ، حكمى عقلى است كه گريزى از آن نيست . زيرا معقول نيست كه معلمى انقلابى برنامه ها و آموزشهايى بياورد ، و در راه تبليغ و انتشار آنها با كوشش تمام بكوشد ، سپس آنها را به دست روزگار بسپرد تا هر گونه بخواهد با آنها بازى كند . هرگز چنين نيست ، بلكه واقع اين است كه اين مصلح اجتماع راه را براى روان شدن قوانين ، پس از خود نيز ، هموار مىكند و اصول و مقرراتى مىنهد كه دوام عمل شدن به آنچه را آورده است تأمين كند . قيّمى بر امر منصوب مىكند كه نسبت به آن عالم باشد ، تا حق را بگستراند ، و براى فراگير شدن دين نسبت به افراد و جامعه بكوشد . بنا بر اين معنى اين سخن : « على قيّم قرآن است » اين مىشود كه على عالم به قرآن است ، و به اقامهء امر قرآن قيام مىكند ، و برنامه هاى آن را عملى مىسازد و در نشر و گسترش آن مىكوشد - چنان كه در فصل آينده به اين نكته اشاره خواهيم كرد ، يعنى خواهيم گفت كه قرآن كتابى خاموش است ولى با آن ناطق و قيمى وجود دارد . و به همين جهت امام على بن ابى طالب « ع » مىگفت : « تا من حاضر باشم هيچ يك از حدود الهى جارى نشده نخواهد ماند » . [2] نيز به همين جهت بود كه پيامبر « ص » به فرمان خداى متعال ، على و امامان از فرزندان او را يكى از دو يادگار گرانبهاى خويش معرفى كرده است - چنان كه اين موضوع ، در حديث نبوى « ثقلين » ، كه مشهور و متواتر است ، و در كتابهاى عالمان مذاهب اسلامى - با مدارك و اسناد - روايت شده آمده است .



[1] اينكه چنين كسى را بايد پيامبر اكرم خود معرفى كند و تعيين نمايد ، براى اين است كه اگر مردم بخواهند از پيش خود او را بشناسند بايد « جميع قرآن و همهء احكام » را بدانند . و اين « خلف » است و خلاف واقع است .
[2] « تلخيص الشّافى » 2 / 156 .

281

نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي    جلد : 2  صفحه : 281
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست