نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 68
قلت : و إن زنوا أو سرقوا أو شربوا الخمر ؟ فقال لي : * ( إِنَّا لِلَّه وَإِنَّا إِلَيْه راجِعُونَ ) * ، و الله ما أنصفونا أن نكون أخذنا بالعمل و وضع عنهم ، إنّما قلت : إذا عرفت فاعمل ما شئت ، من قليل الخير و كثيره ، فإنّه يقبل منك . [1] ( 1 ) امام صادق « ع » - محمد بن مارد گويد به امام صادق گفتم : حديثى روايت كردهاند كه شما گفتهايد : « چون حق را شناختى و دانستى ، هر چه خواهى كن » . گفت : آرى چنين گفتهام . گفتم : حتى اگر مرتكب زنا شوند ، و دزدى كنند ، و شراب نوشند ؟ گفت : * ( إِنَّا لِلَّه وَإِنَّا إِلَيْه راجِعُونَ ) * ، به خدا سوگند ( كسانى كه معناى آن حديث را چنين پنداشتهاند ) در حق ما انصاف روا نداشتهاند ، كه چنان باشد كه ما را به عمل بگيرند و آنان را از آن معاف دارند . آنچه گفتم معنايش اين است : « چون حق را شناختى ، هر كار خيرى كه خواستى انجام ده ، چه كم و چه زياد ، كه كار از تو ( با شناخت حق ) پذيرفته خواهد شد » . 18 الامام الصادق « ع » : لا ينبغي لمن لم يكن عالما أن يعدّ سعيدا ، و لا لمن لم يكن ودودا أن يعدّ حميدا ، و لا لمن لم يكن صبورا أن يعدّ كاملا ، و لا لمن لا يتّقي ملامة العلماء و ذمّهم أن يرجى له خير الدّنيا و الآخرة . و ينبغي للعاقل أن يكون صدوقا ، ليؤمن على حديثه ، و شكورا ليستوجب الزيادة . [2] ( 2 ) امام صادق « ع » : شايسته نيست آن كس را كه عالم نيست سعادتمند بخوانند ، و آن كس را كه مهربان نيست پسنديده بشمارند ، و آن كس را كه شكيبا نيست كامل بدانند . همچنين آن كس كه از سرزنش و نكوهش دانشمندان و دانايان پرهيز نكند ، نتوان اميد داشت كه به خير دنيا و آخرت برسد . سزاوار شخص عاقل آن است كه راستگو باشد تا مردم به گفتارش اطمينان داشته باشند ، و سپاسگزار نعمتها باشد تا مستوجب فزونى نعمت گردد .