نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 509
حملت على اليوم همّ غد زدت في حزنك و تعبك و تكلَّفت أن تجمع في يومك ما يكفيك أيّاما ، فعظم الحزن ، و زاد الشّغل ، و اشتدّ التّعب ، و ضعف العمل للأمل . و لو أخليت قلبك من الأمل ، لجددت في العمل . . [1] ( 1 ) امام على « ع » : از انجام دادن هر كار اطمينان پيدا كن ، و از فريب خوردن آرزوها و امل بپرهيز ، و غم فردا را امروز بر خود وارد مكن ، كه همّ و غم امروز تو را بس است ، و فردا با گرفتاريهايش بر تو وارد خواهد شد . اگر غم فردا را امروز بر خود بار كنى ، بر اندوه و رنج خود افزوده اى ، و خود را واداشته اى تا يك روزه چيزهايى را تحمل كنى كه مىتوانستى در خلال چندين روز تحمل كرد . و بدين گونه است كه اندوه افزون مىشود ، و كار زياد ، و رنج فراوان ؛ و كار كردن ، به واسطهء دل به آرزوى فردا بستن ، كاهش پيدا مىكند . ليكن اگر دل خويش از آرزو تهى مىكردى ، امروز بيشتر در كار مىكوشيدى . 6 الامام علي « ع » : لا تكن ممّن يرجو الآخرة به غير عمل ، و يرجو التّوبة به طول الأمل ، يقول في الدّنيا قول الزّاهدين ، و يعمل فيها عمل الرّاغبين . . ثمّ يبالغ في المسألة حين يسأل ، و يقصّر في العمل ؛ فهو بالقول مدلّ ، و من العمل مقلّ ، يرجو نفع عمل ما لم يعمله . . . [2] ( 2 ) امام على « ع » : از كسانى مباش كه بىعمل اميد آخرت نيكو دارند ، و با داشتن آرزوهاى دراز به اميد توبه نشستهاند ؛ در بارهء دنيا همچون زاهدان سخن مىگويند ، و همچون دنيا دوستان در طلب آن تلاش مىكنند . . . و به هنگام درخواست چيزى بسى اصرار مىورزند ، و به هنگام عمل كوتاهى مىكنند . در گفتار چابكند و در كردار تنبل ، و همواره اميد بهره بردارى از عملى ناكرده دارند .