نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 1 صفحه : 308
* ( بِه يَسْتَهْزِؤُنَ ، ) * [1] چون فرستادگان خدا با آيات روشن به نزد ايشان آمدند ، آن مردم با آنچه خود مىدانستند راضى و شادمان نشستند ، تا آنكه ايشان را ، آن ( عذاب ) كه ريشخند مىكردند ، فرو گرفت ، 2 * ( وَإِذا قِيلَ لَهُمْ : تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ الله وَإِلَى الرَّسُولِ ، قالُوا : حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْه آباءَنا ، أَ وَلَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَلا يَهْتَدُونَ ) * ؟ ، [2] چون به آنان گفته شد كه به آنچه خدا فرستاد و به پيامبران خدا رو كنيد ، گفتند : آنچه از پدرانمان داريم ما را بس است ؛ آيا اگر هم پدرانشان چيزى نمىدانستند و راه به جايى نمىبردند ( باز چنين بايد كنند ) ؟ ، 3 * ( وَإِذا قِيلَ لَهُمُ : اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ الله ، قالُوا : بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْه آباءَنا ، أَ وَلَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَلا يَهْتَدُونَ ) * ؟ ، [3] چون به آنان گفته شد : از آنچه خدا فرو فرستاده پيروى كنيد ، گفتند : ما از چيزى پيروى مىكنيم كه پدرانمان پيروى مىكردند ؛ آيا اگر هم پدرانشان چيزى نمىفهميدند و راه به جايى نمىبردند ( باز چنين بايد كنند ) ؟ ، 4 * ( فَلَمَّا جاءَهُمْ مُوسى بِآياتِنا بَيِّناتٍ ، قالُوا : ما هذا إِلَّا سِحْرٌ مُفْتَرىً ، وَما سَمِعْنا بِهذا فِي آبائِنَا الأَوَّلِينَ ) * ، [4] چون موسى با آيات روشن ما آمد ، گفتند : اين چيزى جز جادويى ساختگى نيست ، و ما چنين چيزى در بارهء پدران نخستين خود نشنيدهايم ،