نام کتاب : الحياة ( فارسي ) نویسنده : علي حكيمي جلد : 2 صفحه : 79
( 1 ) خويشتن را به همراهى با كسانى شكيبا ساز ، كه صبح و شام پروردگار خويش را مىخوانند و او را همى طلبند ، و چشم از ايشان برمگير تا خواستار زيور زندگانى دنيا شوى ؛ و فرمان آن كس مبر كه دل او را از ياد خويش غافل كردهايم ، و او پيرو هواى خود گشته و كارش تباه شده است حديث 1 النبي « ص » - في قوله تعالى : * ( وَاصْبِرْ نَفْسَكَ . . ، إنّ المؤلَّفة قلوبهم جاؤا الى رسول الله « ص » . . فقالوا : يا رسول الله ! ان جلست في صدر المجلس و نحّيت عنّا هؤلاء و روائح صنانهم - و كانت عليهم جباب الصّوف - جلسنا نحن اليك و أخذنا عنك ، فما يمنعنا من الدّخول عليك الَّا هؤلاء ! فلمّا نزلت الآية قام النبيّ « ص » يلتمسهم ، فأصابهم في مؤخّر المسجد يذكرون الله ، فقال : « الحمد لله الذي لم يمتني حتى أمرني أن أصبر نفسي مع رجال من امّتي ، معكم المحيا و معكم الممات » . [1] پيامبر « ص » - در تفسير اين آيه : * ( وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَالْعَشِيِّ ) * خويشتن را به همراهى با كسانى شكيبا ساز ، كه صبح و شام پروردگار خويش را مىخوانند . . . » ، رسيده است : كسانى ( از قريش ) كه پيامبر « ص » از آنان ( به منظور تمايل يافتن به اسلام ) دلجويى مىكرد ( مؤلَّفة قلوب ) ، نزد او آمدند . . . و گفتند : اى پيامبر خدا ! اگر در صدر مجلس بنشينى و اين بينوايان و بوى گند ايشان را از ما دور كنى - و آن بينوايان جبّه هايى پشمين ( و ژنده ) بر تن داشتند - ما در كنار تو خواهيم نشست ، و به سخنان تو گوش فرا خواهيم داد ، هيچ چيز جز اينان مانع در آمدن ما نيست . پس چون آيهء ياد شده نازل شد ، پيامبر « ص » برخاست و به جستجوى ايشان