/ سرآغاز جلد دوم / پس از آنكه جلد اول از كتاب « الحياة » صورت اتمام پذيرفت ، در اين جلد بار ديگر با خواننده روبرو مىشويم . در آغاز كتاب مقصود خود را از اين تأليف بيان كرديم ، آنجا كه گفتيم : « هدف از اين كتاب ، و گزينش مواد و چگونگى تأليف آن - به طور نوعى - شناساندن مسائلى است كه اسلام آورده است ، ليكن تا آن حد كه شايستهء آن مسائل بوده ، تعريف و شناساندن آنها صورت نگرفته است . . . » نيز گفتيم : « از حقايق دينيى كه در اين كتاب بر خواننده عرضهىشود ، براى او آشكار خواهد شد كه تعليمات اسلامى به روشن كردن خطوط اساسى مسائل انسانى و اجتماعى و عوامل اقتصادى و اصول كلى توجه كامل كرده است ، همچنين در صدد بيان حركت تاريخ و سنّت آن بر آمده است ، و اين همه ، مبتنى بر اصول علمى و حقايق عينى است ، همان گونه كه حركت دين در دوره هاى مختلف تاريخ نيز مطابق با همين اصول بوده است » .
و چون در آنجا مىخواستيم اهميت مطالعهء حقايق و تعاليم اسلامى ، و فهم دقيق علتها و اصول را باز نماييم گفتيم : « پوشيده نيست كه اين گونه فهم دقيق ، چه امكانى ، علمى و عملى ، براى بهبود بخشيدن به سرنوشتهاى اجتماعى و دگرگونه - شدن قضاياى مهم انسانى ، در امت اسلامى و ديگر ملَّتهاى زمين ، فراهم مىآورد » .
اكنون از نو نظر خواننده را به آن آغاز نامه جلب مىكنيم ، و با او به مطالعهء حقايق اسلاميى كه در بابهاى ششگانهء اين جلد عرضه شده است مىپردازيم ؛ و

19