responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ولايت فقيه ( فارسي ) نویسنده : السيد الخميني    جلد : 1  صفحه : 151


هارون و مأمون هر دو شيعى بودند . [1] بلكه از باب « الملك عقيم » است ، [2] و اينها مىدانستند كه اولاد على ( ع ) داعيهء خلافت داشته بر تشكيل حكومت اسلامى اصرار دارند و خلافت و حكومت را وظيفهء خود مىدانند . چنان كه آن روز كه به امام ( ع ) پيشنهاد شد حدود . فدك . [3] را تعيين فرمايد تا آن را به ايشان برگردانند طبق روايت حضرت حدود كشور اسلامى را تعيين فرمود [4] يعنى تا اين حدود حق ما است و ما بايد بر آن حكومت داشته باشيم و شما غاصبيد . حكام جائر مىديدند كه اگر امام موسى بن جعفر ( ع ) آزاد باشد زندگى را بر آنها حرام خواهد كرد و ممكن است زمينه‌اى فراهم شود كه حضرت قيام كند و سلطنت را براندازد از اين جهت مهلت ندادند . اگر مهلت داده بودند بدون ترديد حضرت قيام مىكرد . شما در اين شك نداشته باشيد كه اگر فرصتى براى موسى بن جعفر ( ع ) پيش مىآمد قيام مىكرد و اساس دستگاه سلاطين غاصب را واژگون مىساخت .
همچنين ، مأمون حضرت رضا ( ع ) را با آن همه تزوير و سالوس و گفتن « يا ابن عم » و « يا



[1] اشاره امام به اقرار آنها به حقانيت ائمه ( ع ) است . چنانچه مامون خليفه عباسى خود را شيعه مىشمرد و تشيع خود را از پدرش هارون مىدانست . وى گفته است كه چون از پدرش ، هارون ، در بارهء امام كاظم پرسيد ، هارون به او گفت : » من پيشواى ظاهرى مردمم و با زور و غلبه بر ايشان تسلط يافتم و موسى بن جعفر امام بر حق است . به خدا سوگند پسرم اگر توهم در امر حكومت با من بستيزى ، چشمهايت را از كاسه بيرون خواهم آورد ؛ بدان كه قدرت بىزاد و ولد است . « بحار الأنوار ، ج 48 ، ص 129 - 133 .
[2] مقصود هارون از اين كه گفت : » قدرت بىزاد و ولد است « آن بود كه چون مخاصمه بر سر قدرت و حكومت در گيرد ، خويشاونديها فراموش مىگردد و هيچ پدرى آن را حتى بر فرزند خود نيز روا نخواهد داشت و از او سلب خواهد كرد چنان كه گويى اصلا عقيم بوده و فرزندى نداشته است . مقصود امام از » الملك عقيم « اشاره به همين معناست .
[3] فدك » قريه آبادى آبادى بوده است واقع در يك منزلى خيبر كه پس از جنگ خيبر ساكنان آن با پيمغبر ( ص ) پيمان صلح بستند و فدك از آن پيغمبر ( ص ) گرديد ، و پيامبر به دستور خداوند آن را به دخترش فاطمه ( س ) بخشيد . سيره ابن هشام ، ج 3 و 4 ، ص 353 ؛ تاريخ طبرى ، ج 3 ، ص 20 ؛ شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد ، ج 4 ، ص 823 - 874 ؛ الفدك فى التاريخ ، شهيد سيد محمد باقر صدر .
[4] در بارهء مهدى ، خليفه عباسى ، نوشته‌اند كه وى تصميم گرفت حقوق و اموال به ناحق رفته را به صاحبانش باز گرداند . اين خبر به امام موسى بن جعفر عليه السلام رسيد ، امام به او فرمود : چرا حق ما را باز نمىگردانى . مهدى گفت : حق شما چيست ؟ فرمود : فدك حق ماست و سپس وسعت آن را كوه احد ، عريش مصر ، دومة الجندل و سيف البحر ، تعيين فرمود . چون مهدى متعجبانه پرسيد آيا تمام اينهاست . امام فرمود : آرى ، همه اينهاست . بحار الأنوار ، ج 48 ، ص 7 - 156 ، « تاريخ امام موسى بن جعفر ( ع ) » باب 40 ، حديث 29 . ابن شهرآشوب . از كتاب « اخبار الخلفا » اين برخورد را با هارون نقل مىكند و حدود آن را سرزمينهاى عدن ، سمرقند ، آفريقا سيف البحر ( نزديك ارمنستان ) مىشمرد . مناقب آل ابى طالب ج 4 ، ص 346 .

151

نام کتاب : ولايت فقيه ( فارسي ) نویسنده : السيد الخميني    جلد : 1  صفحه : 151
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست