نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 7 صفحه : 622
و اين هر هر دو را با هم ضم كند در اين مقام مناسبت ندارد و ممكن است كه نسخه كفّ به جاى مدّ باشد و اين تغيير از نساخ شده باشد و ليكن بعيد است . ( و الأولى انّه لا يحكّ المحرم رأسه الَّا حكَّا رفيقا بأطراف الأصابع . ) ( 1 ) و أولى آنست كه محرم سر خود را نخواراند مگر هموار به سرهاى انگشتان و منقول است در موثق از أبو بصير كه حضرت امام جعفر صادق صلوات الله عليه فرمودند كه هر گاه خواهى سر را بخارانى پس همواره بخاران و به ناخنها مخاران و ليكن بسر انگشتان بخاران يعنى مبادا خون در آيد يا مويى بريزد . ( و في رواية هشام بن سالم قال قال أبو عبد الله صلوات الله عليه إذا وضع أحدكم يده على رأسه أو على لحيته و هو محرم فسقط شئ من الشّعر فليتصدّق بكفّ أو كعك من سويق . ) ( 2 ) و به أسانيد متكثرة صحيحه منقولست كه حضرت امام جعفر صادق صلوات الله عليه فرمودند كه هر گاه احدى از شما دست خود را بر سر يا ريش خود گذارد در احرام و مويى بيفتد بايد كه تصدق كند به يك كف از نان خشك يا يك كف آرد بو داده ، و در تهذيب بكفّ من طعام است كه گندم و جو و خرما باشد ، و در كلينى به همين عبارتست اما در أكثر نسخ بكفّين است و در بعضي از نسخ به كف است ، و ظاهرا سهو از نساخ كافى شده باشد اگر چه أحوط آنست كه دو كف بدهد و اظهر آنست كه كفاره در اينجا بر سبيل استحباب است چنانكه در صحيح زراره گذشت . و در صحيح از هشيم منقولست كه گفت شخصي از حضرت امام جعفر صادق صلوات الله عليه سؤال كرد از محرمى كه از جهة اسباغ وضو
622
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 7 صفحه : 622