نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 7 صفحه : 534
با دشمن أو دشمنى كن اگر چه پدرت يا فرزندت باشد ، و علماء ما در إجازات شفاهى اين حديث را تيمنا و تبركا مىنويسند ، و حق آن است كه اين تفسير گنجى است از گنجهاى حق سبحانه و تعالى و إن شاء الله تعالى چيزى از آن فوت نخواهد شد و همگى در مجمع البحرين مذكور خواهد . شد رفتيم بر سر شرح حديث متن كه حضرت آن را در تفسير الحمد للَّه ربّ العالمين ذكر فرمودهاند ، و صدوق بتقريب تلبيه ذكر كرده است كه روايت كرد از جهة من محمد بن قاسم مفسّر از يوسف و على و ايشان از پدران خود و صدوق يا مفسّر مدح هر چهار كردهاند كه از شيعيان اماميه بودهاند و در آن وقت زيديّه بر استراباد غالب بودند ، و حسن بن زيد علوي والى بود و زيدي بود و زيديّه به أو تعليم مىكردند و تحريص مىنمودند بر قتل شيعيان پدران ايشان ، أهل و عيال خود را از خوف اين علوي برداشته به خدمت حضرت امام حسن عسكرى صلوات الله عليه بردند و عيال خود را در كاروانسرا گذاشته به خدمت حضرت رفتند و چون حضر ايشان را ديدند فرمودند كه خوش آمديد جمعى كه بازگشت شما بسوى ماست و پناه بما آوردهايد حق سبحانه و تعالى سعى شما را قبول فرمود و خوف شما را مبدل ساخت به ايمنى و دفع شر دشمنان شما كرد بخاطر جمع بر كرديد به خانه خود . ايشان تعجب نمودند از فرموده حضرت و گفتند كه ما شك نداشتيم در صدق حضرت و چون پدران ما برگشتند و ما را در خدمت حضرت گذاشتند كه تحصيل علم كنيم حضرت فرمودند كه چون خبر خير مىرسد شما را تعليم خواهم كرد تفسير قرآن مجيد ، و اندك زماني گذشت خبر خوشحالى رسيد به نحوى كه حضرت خبر داده بودند و اتفاقا يكى از علما و زهاد زيديّه را به گمان تشيع كشته بود و از كرده خود پشيمان شده و توبه
534
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 7 صفحه : 534