نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 7 صفحه : 329
و چون معاوية مطلع شد بر اين معنى باز به نزد عثمان فرستاد كه اگر أبو ذر در اينجا بماند همه شيعه خواهند شد و مرا و ترا در اين بلاد ديگر دخل نخواهند داد عثمان گفت أو را به نزد من فرست پس أو را بر شترى برهنه سوار كرد و بدنش مجروح شد و تا مدتي به اصلاح آمد و باز عثمان در فكر اخراج أو شد و از أبو ذر پرسيد كه در كجا مىخواهى باشى بعد از مدينه گفت در مكة كه در آنجا عبادت الهى كنم تا بميرم گفت كدام جا نزد تو بدتر است گفت ربذه كه در حالت كفر در آنجا مىبودم و آن موضعي است ميان مكة معظمه و بصره گفت ترا به آن جا مىفرستم و سخنان بسيار رد و بدل شد ميان عثمان و أبو ذر كه در تفسير علي بن إبراهيم مذكور است و بعد از آن أو را به آن جا فرستاد و در آنجا مىبود به عبادت الهى تا به رحمت واصل شد و اين مشايعت و وداع در اين مرتبه واقع شد و سنيّان أكثر اين أمور را ذكر كردهاند . و محمد بن جرير طبري در تاريخ خود اكثرش را ذكر كرده است در ضمن فتوى قتل عثمان كه افعال شنيعه أو را ذكر كرده است از سوختن قرانها و ايذاى صحابه و بدعتهاى أو و همه صحابه فتوى دادند كه واجب القتل است و أو را كشتند و در مقبره يهودان انداختند و سگان أكثر بدن أو را خوردند و در روز چهارم نديدند جثه أو را . و از مروان بن حكم نقل كردهاند كه أو گفت كه من در شب چهارم در مقبره يهودان قبرى گندم و أو را دفن كردم ، و در زمان بنى اميّه بر سرش عمارت ساختند . و از جمعى كثير از أهل مدينه مشرفه و غير هم شنيدم كه اين قبرى كه الحال زيارة مىكنند قبر عثمان بن مظعونست كه أو پسر أم أيمن است كه أو مربيه حضرت سيد المرسلين صلَّى الله عليه و آله بود و عثمان بن مظعون
329
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 7 صفحه : 329