< صفحة فارغة > [ پرنده‌اى كه از خارج حرم بياورند ] < / صفحة فارغة > ( و روى المثنى عن كرب الصّيرفي قال كنّا جميعا فاشترينا طيرا فقصصناه فدخلنا به مكَّة فعاب ذلك أهل مكَّة فأرسل كرب إلى أبى عبد الله صلوات الله عليه فسأله فقال استودعوه رجلا من أهل مكَّة مسلما أو امرأة فإذا استوى خلَّوا سبيله ) ( 1 ) و مرويست در حسن كالصحيح از مثنى از كرب صراف كه مثنى گفت يا مثنى و منصور بن حازم هر دو گفتند چنانكه در كافى است كه ما جمعى با هم بوديم با كرب و مرغى را خريديم و بالش را چيديم و با خود به مكة برديم و أهل مكة « ما » را سرزنش كردند كه شما محرميد و در حرم چرا چنين كرده‌ايد بد كرده‌ايد پس كرب كسى را فرستاد يا ما كرب را فرستاديم و اين اظهر است بسوى حضرت امام جعفر صادق صلوات الله عليه حضرت فرمودند كه به امانت بسپاريد به مرد مسلمانى يا زن مسلمانى كه چون پرش بلند شود و تواند پريدن سر دهند كه برود و ظاهر اين حديث آنست كه اعتماد بر مسلمانان توان كرد .
و در حديث كالصحيح أبو بصير از آن حضرت صلوات الله عليه منقولست كه به شخصي بسپاريد كه به أو بأسى نباشد يعنى شيعه عادل باشد يا امين باشد كه اعتماد به أو توان كرد و شكى نيست كه اين أحوط است < صفحة فارغة > [ كندن پر كبوتر ] < / صفحة فارغة > ( و روى ابن مسكان عن إبراهيم بن ميمون قال قلت لأبي عبد الله صلوات الله عليه رجل نتف حمامة من حمام الحرم فقال يتصدّق بصدقة على مسكين و يعطى باليد الَّتى بها فانّه قد أوجعه ) ( 2 ) و كالصحيح منقولست از إبراهيم كه گفت عرض نمودم به حضرت امام جعفر صادق صلوات الله عليه كه اگر شخصي پرى بكند از كبوترى از

276