responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول )    جلد : 5  صفحه : 608


پاى خود كندند پنج نهر را و زبانه آب از عقب پا روانه بود .
اول نهر فراتست كه قرب حله است .
دويم دجله است بكسر دال و بفتح و آن نهر بغداد است .
سيم نيل مصر است كه درياى شيرين است .
چهارم مهران كه نهر سند است و آن آب عالم خانست يا پنجاب .
پنجم نهر بلخ است پس هر چه را اين نهرها آب دهد يا آب از اينها بكشند از امام است صلوات الله عليه و دريايى كه محيط است بدنيا آن نيز از امام است و جواهرى كه از آن غوص مىكنند و ابرى كه از آنجا بر مىخيزد و باران مىبارد از امام است و آن دريا أفسيكون است و اين عبارت و هو أفسيكون از صدوقست و در خصال و كافى نيست و مشهور آنست كه أفسيكون شعبه ايست از درياى محيط .
و كالصحيح منقول است از معلى كه گفت عرض نمودم كه شما را در زمين چه حق است حضرت تبسّم فرمودند و فرمودند كه حق سبحانه و تعالى جبرئيل را فرستاد و امر فرمود او را كه به انگشت مهين پاى خود زمين را بشكافد و هشت نهر به همرساند و بهم رسانيد و آن نهر سيحان است و آن نهريست در شام و سيحون نهريست در ما وراء النهر و نهريست كه پنجابش مىگويند و در لاهور است ديگر جيحان است و آن نهريست ميان شام و روم و جيحون نهر خوارزم است ديگر خشوع است و آن نهر شهر شاش است در ما وراء النهر و مهران كه در هند است و نيل مصر و دجله و فراتست پس هر چه را اين نهرها آب دهند چنانكه متعارف اين نهرها آنست كه در زيادتى آب آب بلند مىشود و صحراها را فرا مىگيرد و شنيده ام كه نيل مصر كه بلند مىشود شصت هفتاد فرسخ زمين را مىگيرد و از كشتى تردد مىكنند تا آن كه آب شروع در پستى مىكند از عقب آب گرفته زمين را زراعت مىكنند يا از آنجا آب دهند به كشيدن يا به نهر عميقى كه

608

نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول )    جلد : 5  صفحه : 608
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست