نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 4 صفحه : 137
مىخواهى خبر دهم ترا از حال خودم و حضرت فاطمه كه چگونه بود به درستى كه فاطمه نزد من بود و آب از چاه مىكشيدند و داخل مشك مىكردند و بر پشت خود گرفته به خانه مىآوردند و اين مقرر بود كه زنان شبها مىرفتند و آب خانه را ايشان مىآورند و چون تسمه مشك بر سينه مىافتاد سينهء آن حضرت پينه كرده بود يا مجروح شده بود و آسيا بدست مبارك خود مىفرمودند و الحال نيز در عراق عرب مقرّر است كه از نصف شب تا صبح زنان آسيا بدست مىكنند ، تا آن كه دست مبارك آن حضرت پينه كرده بود ، و آن قدر خانه را رفته بودند كه جامهاى آن حضرت گرد آلود شده بود ، و آن قدر آتش به زير ديگ كرده بودند كه جامهاى آن حضرت همه چركن شده بود و از اين خدمات به آن حضرت ضررى عظيم مىرسيد و اكثر اوقات حضرت امير المؤمنين صلوات الله عليه مشغول جهاد بودند مدد آن حضرت نيز كمتر مىرسيد پس من به آن حضرت گفتم كه كاش به نزد پدرت حضرت سيّد المرسلين صلى الله عليه و آله مىرفتى و از آن حضرت سؤال مىكردى كنيزكى كه اين مشقتها را از دوش شما بر مىداشت يا اگر مىرفتيد بد نبود پس حضرت سيّده نساء عالميان به خدمت حضرت سيّد المرسلين صلى الله عليه و آله آمدند ديدند كه جمعى در خدمت حضرت نشستهايم و مشغول صحبتند پس آن حضرت را شرم آمده برگشتند و حضرت سيّد المرسلين كه آن سيّده را ديدند كه برگشتند يافتند كه البته كارى داشتند چون هميشه حضرت سيّد المرسلين صلى الله عليه و آله به ديدن ايشان مىرفتند و كم آن حضرت به محض زيارت مىآمدند . پس روزى ديگر صباحى حضرت به نزد ما آمدند و من و فاطمه در كسائى بوديم و به غير از آن جامه ديگر نداشتيم و اگر يكى مىپوشيد ديگرى برهنه مىماند چنان كه عامه روايت كردهايم پس حضرت فرمودند كه السّلام عليكم و
137
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 4 صفحه : 137