نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 3 صفحه : 52
اصحابه الَّذين فاتتهم الصّلاة معه به مثل ذلك و كان ذلك وضوء هم للصّلاة ثمّ قام فصلَّى فلمّا فرغ غابت الشّمس و طلعت النّجوم و ذلك قول الله عزّ و جلّ * ( وَوَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّه أَوَّابٌ إِذْ عُرِضَ عَلَيْه بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ رُدُّوها عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَالأَعْناقِ ) * و قد اخرجت هذا الحديث مسندا فى كتاب الفوائد ) چون مذكور شد در حديث صحيح كه نماز حضرت سليمان فوت شد و حق سبحانه و تعالى در قرآن مجيد ياد كرده است و عامه تفسيرهاى باطل كردهاند سخن خود را مىگويد موافق قانون محدثين چون هر چه نقل مىكنند سخن معصومين است هر گاه خواهند كه سخنى از خود گويند به اين عنوان مىگويند كه مصنّف اين كتاب من لا يحضره الفقيه كه محمد بن على بن بابويه است مىگويد كه جاهلان از اهل كتاب كه يهود و نصارى باشند اين حكايت را چنين نقل كردهاند و جاهلان اهل سنت متابعت ايشان كردهاند و چون مصنف ملاحظه از سنّيان فى الجمله مىكند اين معنى را نسبت بيهود و نصارى داده است به عنوانى كه سنّيان نيز داخلند بلكه از تفاسير اهل البيت ظاهر مىشود در همه جا كه حق سبحانه و تعالى صريحا خطاب و عتاب با يهود يا نصارى يا هر دو دارد كناية با منافقان دارد و همين سنيان در زمان حضرت سيّد المرسلين از جمله منافقان بودند بعد از آن حضرت داد خود را از اسلام خواستند و در ظاهر كلمه مىگفتند و در باطن در تضييع دين آن حضرت مىكوشيدند تا هفتاد و دو ملَّت به همرسيد و يك ملَّت بر حق ماندند و آنها قليلى از اكابر صحابه بودند كه ايمان حقيقى داشتند و منافقان در زمان آن حضرت نهايت خوف داشتند و هر روز هزار قسم مىخوردند كه ما مؤمنيم كه مبادا كشته شوند يا رسوا شوند به نزول آيه در تصريح به اسماى
52
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 3 صفحه : 52