responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول )    جلد : 2  صفحه : 142


ترى [1] فقال قد تباعدا عنّى و دخل ابيضان و خرج الاسودان فما اراهما و دنا الابيضان منّي الان ياخذان بنفسى فمات من ساعته ) از آن حضرت صلوات الله عليه منقولست كه در عهد حضرت سيد المرسلين صلى الله عليه و آله زبان شخصى بند شد در بيمارى كه در آن بيمارى از دنيا رفت پس حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله نزد او آمد و فرمود كه بگو : لا إله الَّا الله قدرت بر گفتن نداشت پس حضرت صلى الله عليه و آله مرتبه ديگر فرمودند كه بگو : لا إله الَّا الله نتوانست گفتن و بالاى سر آن مرد زنى بود حضرت به آن زن گفت كه آيا اين مرد را مادر هست آن زن گفت بلى يا رسول الله من مادر اويم حضرت فرمودند كه از او خوشنودى يا نه زن گفت از او ناخوشنودم پس حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله به او فرمودند كه من دوست مىدارم كه تو از او خوشنود شوى مادر گفت از جهت خوشنودى تو يا رسول الله خوشنود شدم پس حضرت به آن مرد گفت كه بگو : لا إله الَّا الله او گفت لا إله الَّا الله پس حضرت فرمود كه بگو : يا من يقبل تا آخر دعاى كه ترجمه اش اينست كه :
اى خداوندى كه اندكى از طاعات بندگان را قبول مىكنى و بسيارى از گناهان را عفو مىكنى عبادت اندك مرا قبول كن و گناهان بسيار مرا عفو كن به درستى كه تو خداوندى كه عفو مىكنى و مىآمرزى پس چون اين دعا را خواند حضرت فرمودند كه چه مىبينى گفت دو سياه مىبينم كه داخل شدند بر من حضرت فرمودند كه مرتبه ديگر اين دعا را بخوان پس خواند حضرت فرمودند كه چه چيز مىبينى گفت آن دو سياه از من دور شدند و دو سفيد داخل شدند و دو سياه بيرون رفتند و دو سفيد الحال نزديك شدند و قبض روح من مىكنند پس



[1] ما ذا ترى . خ .

142

نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول )    جلد : 2  صفحه : 142
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست