نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 1 صفحه : 304
جوف احد إلَّا وجبت له الجنّة فاذهب فانت حرّ للَّه فانّى اكره ان استخدم رجلا من أهل الجنّة آن حضرت صلوات الله عليه داخل خلا شدند ديدند كه لقمه نان در آنجا افتاده بود آن لقمه را برداشتند و شستند و به غلامى دادند كه با تو باشد كه چون بيرون آيم بخورم پس چون حضرت بيرون آمدند فرمودند كه كو لقمه غلام گفت كه يا ابن رسول الله آن را خوردم حضرت فرمودند كه هر كه چنين لقمه را بخورد كه از جاهاى كثيف يا نجس برداشته باشد بعد از شستن آن بهشت او را واجب شود برو كه ترا آزاد كردم از براى خدا كه مرا خوش نمىآيد كه شخصى كه از اهل بهشت باشد او را بعنوان بندگى خدمت فرمايم غرض از ذكر اين حديث آنست كه دلالت مىكند بر آن كه در بيت الخلا چيزى خوردن خوب نباشد چون حضرت فرمودند كه بيرون آيم و بخورم هر چند در وقت بول كردن نبود و ظاهر مىشود كه در آن وقت بطريق اولى خوب نباشد و دلالت مىكند كه مردمان صالح را خدمت فرمودن خوب نباشد و ظاهر آنست كه در آنجا كرى نبوده است بلكه به آب قليل شسته باشند اما ظاهر نيست كه بواسطه نجاست شسته باشند يا بواسطه كثافت پس اگر نانى در راهها افتاده باشد و آن را بردارند بهتر آنست كه بشويند و بخورند مگر آن كه در مثل صحرايى باشد كه بحسب ظاهر زمينش پاك بوده باشد و اين حديث دلالت مىكند بر آن كه سنت است تعظيم نان كردن چنان كه منقولست در اخبار بسيار از حضرت سيد المرسلين و ائمه طاهرين صلوات الله عليهم كه عزّت نان بداريد كه از عرش تا فرش و اكثر اهل زمين در آن كار كردهاند تا نان شده است يعنى افلاك و كواكب و ملائكه علوى و سفلى و آدميان و حيوانات و اگر نان حاضر شود انتظار نان خورش نكشند و نان را زير كاسه و امثال آن نگذارند و نان را بو نكنند و از كارد پاره نكنند و اگر نان و گوشت حاضر شود اول نان بخورند و لقمه نان را يا بيشتر در راهها نيندازند و پا بر بالاى آن نگذارند و به نان استنجا نكنند و
304
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 1 صفحه : 304