نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 1 صفحه : 189
إسم الكتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 715)
و آن كه رعايت اصطلاح متأخرين كردهايم از آن جهت است كه چون اكثر فضلا به طريقهء ايشان مأنوس شدهاند موجب تنفر ايشان نشود ، با آن كه در وقت معارضه احاديث بواسطه ترجيح به اصحيّت فايده دارد ، چنان كه در مقبوله عمر بن حنظله گذشت . و هر كه تتبع كند خواهد دانستن آن چه را ذكر كردهام ، بلكه ظاهر مىشود از بسيار جا كه ابن بابويه حديث غير صحيح را در هيچ كتابى از كتابهاى خود نقل نكرده است ، چنان كه در كتاب عيون اخبار الرضا حديثى نقل مىكند در جميع بين الاخبار ، بعد از آن ذكر مىكند كه در سند اين حديث محمد بن عبد الله مسمعى هست ، و شيخ ما محمد بن الحسن بن الوليد به او بىاعتقاد بود ، و من از اين جهت اين حديث را نقل كردم در اين كتاب كه من اين حديث را بر شيخ خواندم در كتاب رحمة سعد بن عبد الله ، شيخ تقرير نمودند به واسطهء آن كه به سندهاى ديگر به شيخ رسيده بود ، بنا بر اين من نقل نمودم ، و اگر نه هر چه شيخ ما به آن اعتقاد ندارد من آن را ذكر نمىكنم ، و گمان ما آنست كه شيخ او بسيار از حد در رفته است در دقت رجال ، مع هذا هر گاه اين مقدار دقّت نموده باشند ، دقّت ما بعد ايشان بىوجه است . و شيخ الطائفه نقل كرده است كه صدوق نقد رجال و حديث به مرتبهء كرده است كه فوق آن متصور نيست ، و همچنين محمد بن يعقوب كلينى تا آن كه كلينى كافى را در عرض بيست سال تصنيف نمود ، كه مىخواست كه هر خبرى كه در آنجا نقل كند علم داشته باشد كه از معصوم است ، و بسيار است كه كلينى خبرى را مرسلا روايت مىكند ، و همان خبر را ابن بابويه يا شيخ طوسى به اسانيد صحيحه كثيره روايت كردهاند در كتب خود . و در روضة المتقين در اكثر جاها به آن اشعار نمودهام ، بلكه بسيار جاهست كه متأخرين علما حكم كردهاند كه در اين باب حديثى نيست ، يا حديث صحيحى نيست باصطلاح ايشان ، بنده ذكر كردهام احاديث صحيحهء در آن باب
189
نام کتاب : لوامع صاحبقرانى ( شرح الفقيه ) ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي المجلسي ( الأول ) جلد : 1 صفحه : 189