نام کتاب : رسائل فقهى ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 325
< شعر > نظرى نهان بيفكن ، مگرش عيان ببينى گرش از جهان نبينى به جهان چه ديده باشى ؟ < / شعر > در حديث شريف معراج هم آمده است كه ، دل خوشى و دل گرمى مؤمنين به ياد خدا و محبت خداوند و رضايت و خشنودى خداوند است « . . نعيمهم فى الدّنيا ذكرى و محبّتى و رضائى عنهم » و از طرف ديگر غم و اندوهى ندارند . « الَّا همّا واحدا » ( مگر يك همّ ) و آن همّ اين است كه نكند از مقام رضاى الهى جدا شوند . بنا بر اين ، اين دو پديده قابل اجتماع در درون آدمى مىباشند . يا شعر سعدى كه مىگويد : < شعر > آب حيات من است خاك سر كوى دوست گر دو جهان خرّمى است ما و غم روى دوست < / شعر > يك روز با مرحوم شهيد آية الله مرتضى مطهرى رحمه الله با جمعى نشسته بوديم ، گفتيم كه هر يك از ما از كدام شعر خيلى خوشش آمده ! ؟ هر يك از دوستان شعرى خواند ، ايشان گفت : من از اين شعر سعدى خيلى خوشم آمده است . < شعر > آب حيات من است خاك سر كوى دوست گر دو جهان خرّمى است ما و غم روى دوست گر شب هجران مرا تاختن آرد اجل روز قيامت زنم خيمه به پهلوى دوست < / شعر > آن غم و اندوهى كه آدمى با شادى احساس تضاد مىكند ، اندوه و شادى معمولى است ، نه اشكى و تبسّمى كه دو پيام از يك دوستند ، اينها با همديگر مىسازند . به عبارت ديگر خنده و گريه مستند به عامل اصلى ، حكايت مىكند . < شعر > خنده از لطفت حكايت مىكند گريه از قهرت شكايت مىكند اين دو پيغام مخالف در جهان از يكى دلبر روايت مىكند < / شعر >
325
نام کتاب : رسائل فقهى ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 325