responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رسائل فقهى ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 321

إسم الكتاب : رسائل فقهى ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 346)


< شعر > زبونتر از مه سى روزه‌ام ، مهى سى روز مرا به طنز چو خورشيد خواند آن جوزا [1] < / شعر > ابو الطيب متنبّى در طنز كافور اخشيدى فرمانرواى مصر كه با سيف الله ديلمى رقابت داشت ، چنين مىگويد :
< شعر > و أسود مشفره نصفه يقال له أنت بدر الدّجى ! !
< / شعر > ( آن سياهى « كافور اخشيدى » كه لب پايينى او به قدر نصف بدنش بود « در كشور مصر » به او ماه چهارده شبه در شب تاريك مىگفتند ! ! ) قطعى است كه همهء مردم كشور به آن سياه چهره ، ماه چهارده شبه از روى واقع نمىگفتند . پس آن مردم ، در بارهء اخشيدى طنز مىگفتند .
مولوى در ديوان مثنوى از طنز استفاده‌هاى فراوانى كرده است . از آن جمله در شطرنج بازى پادشاه ترمد و دلقك - كه هر دفعه دلقك - بازى را مىبرد ، پادشاه با خشم و پرخاش دستگاه شطرنج را بر سر دلقك مىكوبيد ، در دفعهء سوم مىگويد :
< شعر > دست ديگر باختن فرمود مير !
او چنان لرزان كه عور از زمهرير < / شعر > مراعات ادب براى مقام پادشاه ترمد با جمله « باختن فرمود » طنز بسيار ظريف و كوبنده اى است . سه نكتهء مهم را در اينجا متذكر مىشويم :
1 - طنز براى مردم هشيار ، تلختر از خود صراحت مىباشد .
مىدانيم كه در مختصات كنايه گفته مىشود : « الكناية أبلغ من التّصريح » ، ( كنايه براى رساندن مقصود رساتر از تصريح است . ) 2 - هر اندازه ما بين واقعيت و مفهوم طنز كه براى مورد ساخته



[1] لغت نامهء دهخدا

321

نام کتاب : رسائل فقهى ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 321
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست