نام کتاب : رسائل فقهى ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 265
نمىشد بلكه بنا به نقل بعضى از تواريخ در صورت دختر بودن اولاد ، پدران ، خود را در دريايى از ننگ و عار غوطه ور مىديدند ، تا آنجا كه حاضر به زنده به گور كردن كودك دختر مىشدند . خداوند متعال مىفرمايد : * ( وَإِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنْثى ظَلَّ وَجْهُه مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ . يَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِه أَ يُمْسِكُه عَلى هُونٍ أَمْ يَدُسُّه فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ ) * [1] ( هنگامى كه يكى از آنان به تولد دختر بشارت داده مىشد ، از شدت غضب ، رويش سياه و غضب را به درون خود فرو مىداد از زشتى آن چه كه به او بشارت داده شده بود از مردم پنهان مىگشت « او مضطرب بود » آيا با تحمل اهانت دختر را نگاهدارد يا زير خاك برده او را در خاك به پوشاند . ) در غير از شبه جزيرهء عربستان اطلاعاتى در دست است كه مىگويد آن اقوام و ملل ديگر هم به شخصيت كودك نه تنها بىاعتنا بودهاند ، بلكه در بعضى از اقوام پدران صاحب اختيار مرگ و زندگى اطفال خود بودهاند ، خواه آن اطفال از صنف دختر يا از صنف پسر بودند . منتسكيو چنين مىگويد : ( مقرّراتى كه رومىهاى قديم در خصوص قتل اطفال وضع كرده بودند قابل توجه است ، به طورى كه دنيس در كتاب « روم باستانى » مىگويد : رومولوس مقرّر داشته بود رومىها مىبايست فرزندان ذكور و اناث خود را تربيت و بزرگ نمايند ، و چنانكه اطفال ناقص الخلقه به وجود مىآمدند و يا هيكلهاى عجيب داشتند آن وقت پدر و مادر مىتوانستند پس از نشان دادن نوزاد به پنج نفر از همسايگان نزديك خود آن را به قتل برسانند .