صورت تاسعه آنست كه ميانه نصيب بعضى از فرق و عدد آنها توافق باشد و ميانه نصيب بعضى از فرق و بعضى ديگر تباين باشد و لكن ما بين اعداد رؤس تماثل باشد مثل آن كه وارث سه زن باشد و نه برادر پدري زيرا كه اصل فريضه چهار است مخرج فرض زوجه بدون ولد للزّوج پس از براي سه زن يك است از چهار و سه ديگر از آن نه برادر است و نسبت ما بين يك كه نصيب زوجات است با سه كه عدد ايشان است تباين است و ما بين سه كه نصيب برادران است با نه كه عدد ايشان است توافق است بثلث و چون نه رد به ثلث شود سه مىشود پس ما بين اعداد رؤس تماثل است و ضابطه در تصحيح سهام در اين صورت آنست كه موافق رد به جزء وفق شود و غير موافق بحال خود واگذاشته شود و اجتزا شود در متماثلات به يكي از آنها و در اصل فريضه ضرب شود پس در مسأله مذكوره نه به سه رد شد پس ضرب شد سه در چهار دوازده حاصل شد