عصمت را بدان مخاطب و به مشورت با عقلاى امّت مكلَّف فرمودهاند ، بر اين مطلب در كمال بداهت و ظهور است ، چه بالضروره معلوم است مرجع ضمير ، نوع امّت و قاطبهء مهاجرين و انصار است ، نه اشخاص خاصّه ، و تخصيص آن به خصوص عقلا و ارباب حلّ و عقد از روى مناسبت حكميّه و قرينهء مقاميّه خواهد بود ، نه از باب صراحت لفظيّه ، و دلالت كلمهء مباركهء « فِي الأَمْرِ » كه مفرد محلَّى و مفيد عموم اطلاقى است ، بر اينكه متعلَّق مشورت مقرّرهء در شريعت مطهّره ، كلَّيّهء امور سياسيّه است ، هم در غايت وضوح ؛ و خروج احكام الهيه - عزّ اسمه - از اين عموم از باب تخصّص است نه تخصيص . و آيهء مباركهء * ( وَأَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ ) * [1] هم اگر چه فى نفسه بر زياده از رجحان مشورت دليل نباشد ، لكن دلالتش بر آنكه وضع امور نوعيّه بر آن است كه به مشورت نوع ، برگزار شود ، در كمال ظهور است . [ سيره پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در مشورت با اصحاب ] سيرهء مقدّسهء نبويّه صلى اللَّه عليه و آله در مشورت با اصحاب « و أشيروا عليّ اصحابى » فرمودن در حوادث را ، كتب سير مشروحا متضمّن و موافقتش با آراء اكثرهم به جائى منتهى بود كه حتى در غزوهء احد ، با اينكه رأى مبارك شخص حضرتش با جماعتى از اصحاب ، عدم خروج از مدينهء مشرّفه را ترجيح فرمود ، و بعد هم همه دانستند كه صلاح و صواب همان بود ؛ مع هذا چون اكثر آراء بر خروج مستقر بود ، از اين رو با آنان موافقت و آن همه مصائب جليله را تحمل فرمود . [2]
[1] . شورى ، آيهء 38 « و كارهايشان به صورت مشورت در ميان آنهاست » . [2] . طبرى ، تاريخ طبرى ، ج 3 ، ص 189 .