و هم در همان خطبهء مباركه در بيان استيلاى اكاسره و قياصره بر بنى اسماعيل و بنى اسرائيل ، با اينكه نه از ادّعاى خدائى اسمى و نه از داستان پرستش رسمى و جز طرد و تبعيدشان از مساكن دلگشاى شامات و اطراف دجله و فرات به صحراهاى درمنه زار بى آب و علف - چنانچه سيرهء جائرين اعصار است - قهر به امر ديگر نداشتند ، مع ذلك آن حضرت - صلوات اللَّه عليه - همين محنت را عبوديّت مقهورين و ربوبيّت قاهرين دانسته و مىفرمايد : « كانت الأكاسرة و القياصرة أربابا لهم ، يحتازونهم عن ريف الآفاق ، و بحر العراق ، و خضرة الدّنيا إلى منابت الشّيح الخ » [1] . [ بنى اميه و اسارت مردم ] و هم در خطبهء مباركهء ديگر - پس از اظهار شمهاى از ملالتهاى قلب مباركش از نفاق و عصيان اهل عراق و اخبارشان به آنكه به مكافات اين عمل از چنان نعمت عظمى محروم و در تحت حكم بنى اميّه اسير [ و ] مقهور خواهيد شد و * ( يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ ) * ، [2] بعد از آن فرمايشات چنين مىفرمايد : « و ايم اللَّه لتجدنّ بنى اميّة لكم ارباب سوء بعدي » [3] . عدول در تعبير از « ولات » به « ارباب » براى افادهء همين معنى و با نبوى
[1] . نهج البلاغه ، خ 192 « كسرىها و قيصرها بر آنان مسلط بودند ، آنها را از كشتزارها و درياى عراق ( دجله و فرات ) و سبزه زار جهان به جاهايى كه درمنه ( گياهى داروئى است [ لغت نامهء دهخدا ] ) مىرويد ، راندند . » [2] . بقره ، آيهء 49 . [3] . نهج البلاغه ، خ 93 « و به خدا سوگند بعد از من ، بنى اميه را كارگزاران بدى براى خود خواهيد يافت » .