هر بلائى كه بر سر امّت آمده و بيايد از اين مادر متولَّد و از اين منشأ بر پا [ مىشود ] و احصاء شمّه [ اى ] از آنها خارج از وضع رساله و محتاج به دفاتر و طومارها است . [ 2 . استبداد دينى ] دوم : از آن قواى ملعونه - كه بعد از جهالت ملَّت از همه اعظم و علاجش هم به واسطهء رسوخش در قلوب و از لوازم ديانت محسوب بودن ، از همه اصعب و در حدود امتناع است ، همان شعبهء استبداد دينى است كه اجمالا در مقدّمه مبيّن و حقيقتش را هم دانستى كه عبارت از ارادات خود سرانه است كه منسلكين در زىّ رياست [1] روحانيّه به عنوان ديانت اظهار و ملَّت جهول را به وسيلهء فرط جهالت و عدم خبرت به مقتضيات كيش و آئين خود به اطاعتش وا مىدارند ، و هم دانستى كه اين اطاعت و پيروى چون غير مستند به حكم الهى - عزّ اسمه - است ، لهذا از مراتب شرك به ذات احديّت و به نصّ آيهء مباركه ، كه * ( اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَرُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ ) * [2] و اخبار وارده در تفسيرش ، [3] عبوديت ايشان و در عنوان روايت شريفهء مرويّهء در احتجاج هم مندرج است .
[1] . س : سياست . [2] . سورهء توبه ، آيهء 31 » ( آنها ) دانشمندان و راهبان خويش را معبودهايى در برابر خدا قرار دادند و نيز مسيح فرزند مريم را . » [3] . طبرسى ، تفسير مجمع البيان ، ج 3 ، ص 23 روى عن أبي جعفر و أبي عبد اللَّه عليما السّلام أنّهما قالا : « أما و اللَّه ما صاموا و لا صلَّوا و لكنّهم أحلَّوا لهم حراما و حرّموا عليهم حلالا فاتّبعوهم و عبدوهم من حيث لا يشعرون » .