نام کتاب : الصلاة في الكتاب والسنة ( فارسي ) نویسنده : محمد الريشهري جلد : 1 صفحه : 87
- محمد بن عمرو بن عطا : شنيدم ابوحميد ساعدى در ميان ده نفر از اصحاب پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) كه از جمله آنان ابوقتاده بود ، گفت : من از همه شما به نماز پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) داناترم . گفتند : چطور ؟ به خدا سوگند ، تو نه بيشتر از ما با پيامبر بوده اى و نه پيشتر . گفت : چرا ، گفتند : عرضه كن . گفت : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) هنگامى كه به نماز مى ايستاد دستانش را تا برابر شانه هايش بالا مى آورد سپس تكبير مى گفت تا اينكه هر استخوان در جاى خودش راست مى شد و پس از آن به قرائت مى پرداخت . سپس تكبير مى گفت و دستانش را تا برابر شانه هايش بالا مى آورد . سپس ركوع مى كرد و كف دستانش را بر زانوانش مى نهاد . سپس خود را كشيده و صاف مى كرد بى آنكه سرش را پايين اندازد و يا كج كند و هنگامى كه سر از ركوع بر مى داشت مى گفت : خداوند به كسى كه او را مىستايد ، گوش مى دهد . سپس دستانش را تا برابر شانه هايش - كشيده وراست - بالا مى آورد و تكبير مى گفت . سپس به زمين مى افتاد و دستانش را از پهلوهايش دور مى نمود . سپس سر بر مى داشت و پاى چپش را خم كرده بر آن مى نشست . در سجده ، انگشتان پايش را باز مى نمود و پس از سجده تكبير مى گفت و بر مى خاست و پاى چپش را خم كرده رويش مى نشست ، تا هر استخوانى به جاى خود باز گردد . سپس در سجده ديگر نيز چنين مى كرد . هنگام برخاستن از هر دو ركعت تكبير مى گفت و دستانش را تا برابر شانه هايش بالا مى آورد همانگونه كه در آغاز نماز مى كرد . در بقيه نماز هم اين ها را انجام مى داد تا اينكه در سجده اى كه پس از آن سلام نماز بود ، پاى چپش را عقب مى كشيد و بر سرين و طرف چپ بدنش مى نشست . ( اصحاب ) گفتند : راست گفتى . اين گونه نماز مى خواند . - امام سجاد ( عليه السلام ) : حق نماز آن است كه بدانى در آمدن بر خداوند عز وجل تو
87
نام کتاب : الصلاة في الكتاب والسنة ( فارسي ) نویسنده : محمد الريشهري جلد : 1 صفحه : 87