نام کتاب : الصلاة في الكتاب والسنة ( فارسي ) نویسنده : محمد الريشهري جلد : 1 صفحه : 54
- ابراهيم بن موسى القزاز : از امام رضا ( عليه السلام ) چيزى را مىطلبيدم و بر آن پاى مىفشردم . پس براى استقبال گروهى از طالبيان خارج شد كه وقت نماز در رسيد ، پس به سوى كاخى در آنجا راه كج كرد و زير درختى در نزديكى كاخ فرود آمد در حالى كه جز ما دو نفر ، كسى نبود . پس به من فرمود : اذان بگو . گفتم : منتظر بمانيم تا دوستانمان به ما بپيوندند ؟ فرمود : خدا تو را بيامرزد ، نماز را بدون دليل از اول وقت به آخر وقت به تأخير مينداز . در اول وقت ، آغاز كن . پس اذان گفتم و نماز خوانديم . 13 / نماز واجب را در مسجد خواندن - جابر بن عبد الله : پيامبر گروهى را در نماز نيافت . پس گفت : چه چيز شما را از حضور در نماز باز داشته است ؟ گفتند : به خاطر اختلافى كه ميان ما بوده است . حضرت فرمود : براى همسايه مسجد ، نمازى نيست جز در مسجد . - امام على ( عليه السلام ) : براى آن دسته همسايگان مسجد كه تندرست و فارغند ولى در نمازهاى واجب حاضر نمى شوند ، نمازى نيست . - قاضى نعمان : حضرت على ( عليه السلام ) فرمود : براى همسايه مسجد ، نمازى نيست جز در مسجد ، مگر اينكه بيمارى يا عذرى داشته باشد . به حضرت گفته شد : اى امير مؤمنان چه كسى همسايه محسوب مى شود ؟ حضرت فرمود آن كه صداى اذان را مى شنود . - امام صادق ( عليه السلام ) : نماز را در مسجد بخوانيد . - ابراهيم بن ميمون از امام صادق ( عليه السلام ) : به ايشان گفتم : مردى براى ما نماز مى گزارد و ما به او اقتدا مى كنيم . آن نزد شما محبوب تر است يا در مسجد خواندن ؟ فرمود : مسجد نزد من محبوب تر است .
54
نام کتاب : الصلاة في الكتاب والسنة ( فارسي ) نویسنده : محمد الريشهري جلد : 1 صفحه : 54