responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الصلاة في الكتاب والسنة ( فارسي ) نویسنده : محمد الريشهري    جلد : 1  صفحه : 163


ذكر و دعا مى خواند ، تا خورشيد طلوع كند ، پس سجده مى كند و تا نيم روز در سجده است و كسى را گمارده تا زوال را انتظار كشد . من نمى دانم كى غلام مى گويد : خورشيد زوال پيدا كرد ، كه يكباره بر مى خيزد و نماز را آغاز مى كند بى آنكه ( وضويش ) را نو كند . پس مىفهمم كه در سجده اش نخوابيده و چرت نزده است و پيوسته ( اين گونه است ) تا نماز عصر را به پايان برد و پس از آن ، سجده مى كند و پيوسته در سجده است تا خورشيد ناپديد شود . در اين هنگام از سجده بر مى خيزد و بى آنكه ( وضويش ) را نو كند ، نماز مغرب را مى خواند . و پيوسته در نماز و ذكر و دعاى پس از آن است تا نماز عشا را بخواند .
پس از آن با گوشتى بريان كه برايش مى آورند افطار مى كند و سپس از نو وضو مى گيرد و سجده مى كند و سپس سر بر مى دارد و به خوابى سبك مى رود . سپس بر مى خيزد و از نو وضو مى گيرد و در دل شب به نماز مى ايستد ، تا سپيده بدمد . من نمى دانم كى غلام مى گويد : سپيده دميد كه يكباره براى نماز صبح بر مى خيزد . اين روش اوست از آن هنگام كه به من تحويل داده شده است .
- محمد بن مسلم : ابو حنيفه بر امام صادق ( عليه السلام ) وارد شد و به ايشان گفت :
پسرت ( موسى ) را ديدم كه نماز مى خواند و مردم هم از پيش رويش مى گذشتند بى آنكه آنان را باز دارد ، با اينكه اشكال دارد .
پس امام صادق ( عليه السلام ) گفت : موسى را نزد من خوانيد و وقتى آمد به او گفت : اى پسركم ، ابو حنيفه مى گويد كه نماز مى خواندى و مردم هم از پيش رويت مى گذشتند بى آنكه آنان را باز دارى . گفت : بلى پدر ، آن كه برايش نماز مى خوانم ، از آنان به من نزديكتر است . خدا مى فرمايد : " و ما از رگ گردن به او نزديكتريم " . پس امام صادق ( عليه السلام ) او را به خود چسباند و فرمود اى پسركم ، پدر و مادرم فدايت باد ، اى راز سپرده .

163

نام کتاب : الصلاة في الكتاب والسنة ( فارسي ) نویسنده : محمد الريشهري    جلد : 1  صفحه : 163
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست