نام کتاب : ادوار فقه و كيفيت بيان آن ( فارسي ) نویسنده : محمد ابراهيم جناتي جلد : 1 صفحه : 203
شافعيان نيز آن نظر را برگزيدهاند ، ولى ميان آنها در وجوب مسح گوشها با آب جديد ، اختلاف است . حنفيان به قولى آن را فريضه و شافعيان آن را سنت مىدانند . مالكيان ، بنا به نقل ابن عربى ، در كتاب احكام القرآن ، مسح تمام سر را لازم دانستهاند ، اگر چه برخى از اصحاب مالك در اين فتوا او را تبعيت نكردهاند . و بنا به نقل ابن رشد قرطبى اندلسى ، گفتهاند گوشها نيز بايد با آب جديد مسح گردد ، و حتى آنان اين گفتار را به مالك نسبت داده و در اين باره گفتهاند : مالك اگر چه بر اين امر تصريح نكرده و تنها بر لزوم مسح تمام سر بسنده كرده است ، ولى چون گوشها را جزء سر به حساب مىآورد ، پس فتواى او به وجوب مسح تمام سر شامل گوشها نيز مىشود . ابو الفرج ، به نقل از ابن عربى در احكام القرآن ، مسح يك سوم سر و اشهب ، مسح جلو سر را كافى مىداند . ابو حنيفه نيز كه مسح بعضى از سر را كافى مىداند ، آن را محدود به يك چهارم سر مىنمايد . ابن عربى در احكام القرآن دو قول ديگر نيز از او نقل كرده است : 1 - كفايت مسح ناصيه ( موى پيشانى ) 2 - مسح ناصيه به سه انگشت و يا چهار انگشت . بعضى از اصحاب مالك كه با او در واجب دانستن مسح تمام سر مخالفت كردهاند ، بر كفايت مسح بعضى از آن فتوى دادهاند . عده اى از آنان بعضى از سر را محدود به يك سوم و عده اى ديگر آن را محدود به دو سوم نمودهاند ، ولى شافعيان بنا بر آن چه از آنان معروف است ، مقدارى را لازم دانستهاند كه مسح سر بر آن صدق نمايد . ابن عربى در احكام القرآن از شافعى نقل كرده كه در مسح سر حتى مسح يك مو كفايت مىكند . منشأ اختلاف در فتاواى فقهاى مذاهب اسلامى حرف « باء » در « برؤسكم » مىباشد ، زيرا احتمال دارد « باء » براى الصاق باشد مانند ( مسحت اليد بالمنديل ) يا « باء » زايده باشد ، مانند آيه : * ( « تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ ) * [1] * ( وَصِبْغٍ لِلآكِلِينَ » ) * البته بنا بر آن كه « تاء » در تنبت مضموم و « باء » در آن مكسور باشد ، از باب افعال . و نيز احتمال دارد « باء » براى تبعيض باشد ، مانند سخن كسى كه مىگويد : « اخذت بثوبه » او « اخذت بعضده » او « مسحت برأسه » .