نام کتاب : ادوار فقه و كيفيت بيان آن ( فارسي ) نویسنده : محمد ابراهيم جناتي جلد : 1 صفحه : 470
همگان روشن است . بداهت والايى فقه - ادراك واقعيتها و حقيقتها - دانشوران را از بيان تفصيلى اهميت آن بىنياز ساخته و تشنگان حقيقت را به اكتساب آن مشغول داشته است . بىآن كه لفظ را مورد مناقشه قرار دهند و درگير مباحث لفظى شوند ، گام در وادى معناى آن نهاده و مىنهند . با اين حال گاهى عناوين ثانوى و امور عارضى و جنبى ، پرداختن به مباحث لفظى را ايجاد كرده و ضرورى مىنمايد . زيرا اگر چه اهل برهان و معنا را بحث از الفاظ نيست ، ولى وصال شاهد معنا ، در عالم ماده ، براى نوع بشر ، جز از طريق عوامل و اسباب طبيعى آن ميسر نيست . طريق اگر مبهم و غبار آلوده باشد ، رهروان صواب را از ناصواب و راستى را از كجى و درستى را از غير آن باز نخواهند شناخت . به هر حال واژگانى چون فقه و فقاهت و تفقه با همه روشنى ، نيازمند تأمل و بازشناسى است . نخست بايد فرق ميان معناى فقه در بيان شارع و نيز در لسان اهل شريعت را بازشناخت و سپس به چگونگى رابطه ميان آن دو پرداخت . واژه فقه در متون و منابع شرعى متون و منابع شرعى همان زمينه هايى است كه بيان شارع و نظرگاه اصلى او را در آن مىتوان جست و مورد شناسايى قرار داد . بىترديد معتبرترين متن اصيل و منبع شريفى كه مىتوان بدان مراجعه كرد ، قرآن مىباشد كه در مواردى چند به « فقه و تفقه » و محتواى آن تصريح كرده است . يكى از موارد كاربرد واژه تفقه در قرآن كه ارتباط بسيار نزديكى با موضوع مورد بحث دارد ، آيه « نفر » است * ( « فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ » ) * ( آيه 122 / التوبة ) تفقه در دين ، به گونه اى كه بتوان به وسيله آن جامعه را از كجيهاى عقيدتى و عملى و فكرى بر حذر داشت ، در مجموعه تمامى معارف اسلامى مىگنجد و در چهار چوب احكام شرعى فرعى عملى محصور نمىگردد . از اين رو صدر المتألهين در شرح اصول كافى پس از بيان اين كه واژه فقه در آغاز
470
نام کتاب : ادوار فقه و كيفيت بيان آن ( فارسي ) نویسنده : محمد ابراهيم جناتي جلد : 1 صفحه : 470