حكمى را استنباط كردهاند پس در دورهء صدور ، تفقه و استنباط پديد آمده است . 2 - شهرستانى [1] در كتاب ملل و نحل خود اين مضمون را گفته است : « خبرى ، بطور استفاضه ، از پيغمبر ( ص ) رسيده كه چون خواست معاذ را به يمن فرستد گفت « يا معاذ بم تحكم ؟ » بچه حكم مىكنى ؟ پاسخ داد : بكتاب خدا . گفت « فان لم تجد ؟ » اگر حكمى را در آن نيابى ؟ پاسخ داد : به سنت پيغمبر . گفت « فان لم تجد ؟ » اگر نيابى ؟ پاسخ داد « اجتهد » اجتهاد خويش را به كار مىبرم [2] . پس پيغمبر گفت « الحمد للَّه الَّذي وفّق رسول رسوله لما يرضاه » 3 - باز همو در همان كتاب اين مضمون را آورده است . « از امير المؤمنين رضى الله عنه روايت شده كه گفت پيغمبر ( ص ) مرا بعنوان قاضى به يمن فرستاد پس پرسيدم يا رسول الله كيف اقضى بين النّاس و أنا حديث السنّ ؟ چگونه با اين كه نورسم به قضا پردازم ؟ . پيغمبر ( ص ) دست به سينهام نهاد و گفت : « اللَّهمّ اهد قلبه و ثبّت لسانه » از آن پس در قضاء ميان دو تن هيچ گاه مرا شكى به هم نرسيده و همواره بر حال يقين بودهام » اين دو قسمت را شهرستانى براى جواز اجتهاد و عمل برأى مورد استناد قراد داده است ، بهر حال منظور ما كه تحقق تفقه در دورهء صدور باشد از آن دو دانسته و ظاهر مىگردد .
[1] محمد بن عبد الكريم بن احمد متكلم اشعرى مشهور ، صاحب تأليفاتى چند كه از همهء آنها معروفتر كتاب ملل و نحل او مىباشد در ماه شعبان از سال پانصد و چهل و هشت ( 548 ) هجرى قمرى وفات يافته است . [2] - شيخ طوسى در كتاب عدّة الاصول و بعضى ديگر نيز در كتب خود اين مضمون را نقل كردهاند .