responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : محمود الشهابي الخراساني    جلد : 1  صفحه : 299


قضيهء اصحاب فيل نيز مشهور و در قرآن مجيد مسطور مىباشد [1] در رواياتى هم به قدمت خانه و قدمت عبادت آن تصريح شده است از جمله در فروع كافى از حضرت باقر ( ع ) روايت شده كه آن حضرت گفته است : « لم يزل بنو اسماعيل ولاة البيت يقيمون للنّاس حجّهم و امر دينهم يتوارثونه كابر عن كابر حتّى كان زمن عدنان بن ادد * ( فَطالَ عَلَيْهِمُ الأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ ) * و فسدوا و احدثوا فى دينهم و اخرج بعضهم بعضا فمنهم من خرج فى طلب المعيشة و منهم من خرج كراهية القتال و فى أيديهم اشياء كثيرة من الحنفيّة من تحريم الامّهات و البنات و ما حرّم الله فى النّكاح الَّا انهم كانوا يستحلَّون امرأة الاب و ابنة الاخت و الجمع بين الاختين و كان فى أيديهم الحجّ و التّلبية و الغسل من الجنابة الا ما احدثوا فى تلبيتهم و فى حجّهم من الشّرك و كان فى ما بين اسماعيل و عدنان بن ادد ، موسى عليه السلام » بهر جهت در اين كه خانهء كعبه سالهايى دور و دراز پيش از ظهور اسلام مورد توجه و محل عبادت مردم جزيرة العرب بوده ترديدى نيست [2] و در اين كه



[1] - آن قضيه چنان كه شيخ الطائفه ، و غير او ، متوجه شده و گفته‌اند : « از ادلهء واضحه و حجج لائحه بر خلاف اهل الحاد و منكران صانع مىباشد زيرا نسبت آن واقعه به طبيعت عدم الشعور امكان ندارد هر چند زلزله ها و بادها و خسفها ، و جز اينها ، از امورى كه خدا به آنها ملل و امم طاغيه را به هلاكت رسانده ، قابل تاويل باشد چه هجوم مرغهايى كه با خود سنگ برداشته باشند بر گروهى مخصوص بى آن كه يكى از آن گروه نجات يابد يا يكى از غير آن گروه رنج و آزار بيند از امور طبيعى نيست بلكه بطور قطع چنين عملى جز بارادهء صانعى دانا و حكيم امكان پذير نمىباشد و كسى نمىتواند اين قصه را بى اعتبار شمرد يا آن را انكار كند زيرا پيغمبر ( ص ) سورهء فيل را هنگامى بر اهل مكه قرائت كرده كه شنوندگان نسبت به آن واقعه ، عهدى قريب داشتند و بسيارى از شاهدان و ناظران آن واقعه زنده بودند و اگر آن چه پيغمبر ( ص ) در اين باره ياد كرده بى اصل و بر خلاف مشهود ايشان بود بىگمان به انكار مىپرداختند و همان را بزرگترين وسيله براى تكذيب ادعاء نبوت پيغمبر ( ص ) قرار مىدادند » .
[2] - آلوسى ( سيد محمود شكرى آلوسى بغدادى متوفى 1270 ) ، در كتاب بلوغ الارب فى معرفة احوال عرب ، در ذيل « بيان ما كان العرب عليه من العبادات و الاعمال فى الجاهلية » اين مضمون را آورده است : « از جمله عبادات و اعمال اين كه ، اعراب جاهلى حج و عمره و احرام مىداشته‌اند هفت بار به دور خانه طواف مىكرده و حجر را لمس مىنموده و ميان صفا و مروه ، سعى مىكرده‌اند . ابو طالب گفته است : < شعر > و اشواط بين المروتين إلى الصفا و ما فيهما من صورة و مخايل < / شعر > و تلبيه مىگفته جز اين كه در تلبيه شريك مىآورده و چنين تعبير مىكرده‌اند : « لبّيك اللَّهمّ لبّيك لا شريك لك الا شريك هو لك تملكه و ما ملك » در مواقف به وقوف مىپرداخته و هدى و رمى جمرات مىداشته‌اند . از ابى مجلز روايت شده كه اهل جاهليت هر گاه مردى از ايشان احرام مىبست قلادهء از مو به گردن مىانداخت پس كسى به او متعرض نمىشد چون حج خويش را به پايان مىآورد قلاده‌اى از اذخر ( فريز ) به گردن مىافكند . و به قولى مرد قلاده‌اى از پوست درخت خرما به گردن خود يا به گردن شتر خود مىانداخت پس از هيچ كس پروا نمىداشت و كسى به او به هيچ وجه آزارى نمىرساند و متعرض نمىشد و از ابتكارات قريش اين بود كه راى حمس ( شدت ) را به ميان آوردند و به كار بستند و آن چنان بود كه مىگفتند : با فرزندان ابراهيم و داراى احترام و اولياء خانه و ساكنان حرم هستيم و هيچ يك از قبائل عرب قدر و منزلت ما را ندارند و هيچ كس آن چه را براى ما قائلست براى ديگرى قائل نيست پس ما نبايد چيزى از حل ( خارج حرم ) را مانند خود حرم احترام و تعظيم كنيم و گر نه عرب ما را خفيف خواهد شمرد و از احترام ما كم خواهد گذاشت از اين رو « وقوف به عرفه » و افاضهء از عرفه را ، با اين كه قبول داشتند كه از « مشاعر و حج » و از جملهء دين ابراهيم است ، ترك كردند و گفتند : اين وظيفه به عهدهء « اهل حل » يعنى كسانى كه در خارج حرم ساكن هستند مىباشد ليكن ما كه حمس يعنى اهل حرم هستيم شايسته نيست كه از حرم بيرون رويم و آن چه را در بيرون حرم است احترام گذاريم و تعظيم كنيم باز ابتكار و ابتداعى ديگر به كار بستند و آن چنان بود كه گفتند : اهل حرم ( حمس ) را ساختن كشك و روغن نشايد و هم نبايد به زير چادرهاى مويى بروند پس از آن باز ابتكار و بدعتى ديگر گذاشتند به اين گونه كه گفتند : اهل حل را نشايد از غذائى كه با خود از بيرون حرم آورده‌اند ، هنگامى كه بعنوان حج و عمره آمده‌اند ، بخورند و نخستين بارى كه مىخواهند خانه را طواف كنند نبايد جز در لباس خمس به طواف پردازند و اگر آن گونه لباس نيافتند و نداشتند بايد برهنه طواف كنند و اگر يكى از زن يا مرد ايشان جامهء حمس نمىداشت و با جامه‌اى كه از حل با خود داشته طواف مىكرد بايد پس از فراغ از طواف آن را به دور مىافكند و كسى حق نداشت ( نه خود او و نه ديگرى ) به آن جامه دست بزند و آن جامه را لقى مىناميدند »

299

نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : محمود الشهابي الخراساني    جلد : 1  صفحه : 299
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست