ذو بكَّة [1] حرمتها يوم خلقت السّماوات و الارض و الشّمس و القمر و يوم وضعت هذين الجبلين و حففتها بسبعة املاك حقّا [2] لا تزول حتى تزول جبالها ، مبارك لأهلها فى الماء و اللَّبن . نوشته بود من خداام خداوند مكه . حرام بكردم اين شهر در آن روزى كه آسمان و زمين آفريدم و آفتاب و ماه و آن روز كه اين كوهها بنهادم اينجا و هفت فرشتهء با استقامت را موكل كردم بر او و اين زائل نشود تا كوهها زائل نشود و بركت كردم اهل اين شهر را در آب و شير » از آيهء 119 و 120 از سورهء البقرة * ( وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَإِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ وَإِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَارْزُقْ أَهْلَه مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِالله وَالْيَوْمِ الآخِرِ . . ) * نيز همين معانى مستفاد است چنان كه
[1] - « ضحّاك و مورج گفتهاند : مكه است ، و هما لغتان ، براى آن كه عرب ، معاقبه كند ميان باء و ميم فيقول و ما هو بضربة لازب و لازم . ابن شهاب گفت : بكّه زمين مسجد است و خانه و مكّه جملهء حرم است . بعضى ديگر گفتهاند : مكّه نام شهر است و بكّه نام زمين خانه است و آنجا كه طوافگاه است سمّى بذلك لأنّ النّاس يتباكون فيهاى يزاحمون كه مردم در آنجا بر يكديگر زحمت كنند و در پيش يكديگر نماز كنند و پيش يكديگر بگذرند عبد اللَّه زبير گفت : براى آنش بكّه خوانده لأنّها تبكّ اعناق الجبابرة اى تدقّها و اما شهر را براى آن [ مكّه ] خوانند كه آب در او اندك باشد من قول العرب « مكّ الفصيل و امتكّ » اذا امتصّ ما فى ضرع امه من اللبن » ( تفسير ابو الفتوح ) [2] - در فروع كافى روايتى از حضرت صادق عليه السلام نقل شده كه پس از اين كه حضرت گفته است : « انّ قريشا لمّا هدموا الكعبة وجدوا فى قواعده حجرا فيه كتاب لم يحسنوا قرائته حتى دعوا رجلا فقرا فاذا فيه » عبارت منقول از ابن عباس را تا كلمهء « حقا » فرموده است .