responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : محمود الشهابي الخراساني    جلد : 1  صفحه : 233


او نامه بستد چون دو منزل برفت نامه را سرباز كرد و بر اصحاب خواند : بسم الله الرّحمن الرّحيم امّا بعد برو با اصحاب بر بركت خدا تا به بطن نخله فرود آى و راه كاروان نگاه دار تا كه آيند و خبرى از آن با ماده » عبد الله با ياران رفته و ، به تفصيلى كه در تفاسير و كتب سيره نوشته شده ، در روز سلخ جمادى الآخره ، يا غرهء رجب ، كه مشكوك بوده ، زد و خوردى رخ داده و براى نخستين بار يك تن از مشركان به نام عمرو بن حضرمى از پا در آمده و دو تن از آنان اسير و كالاى ايشان بعنوان غنيمت بدست عبد الله و يارانش نصف گشته و مشركان را موضوعى براى نكوهش مسلمانان بدست افتاده كه چرا حرمت ماه حرام را نداشته و روز اول رجب بر كاروان ايشان تاخته‌اند « اين حديث به رسول عليه السلام رسيد عبد الله جحش را گفت : من ترا نفرمودم كه در ماه حرام قتال كن و كسى را بكش . و آن كاروان و اسيران را موقوف بكرد و هيچ دست به آن دراز نكرد . اصحاب آن سريّه از آن انديشناك شدند و از دست در افتادند . گفتند : يا رسول الله ما ابن حضرمى را بكشتيم پس از آن شب ، ماه رجب ديديم نمىدانيم كه او را در رجب كشتيم يا در جمادى . و مردم در آن گفتگوى كردندى خداى تعالى اين آيه فرستاد . رسول آن مال پيش خواست و خمس آن بيرون كرد . اول خمسى كه در اسلام بود آن بود و باقى قسمت كرد ميان اصحاب سريّه و اول غنيمتى كه در اسلام بود آن بود [1] . . »



[1] - طبرى در تاريخ خود پس از نقل قضيهء عبد اللَّه بن جحش چنين افاده كرده است : « برخى از خاندان عبد اللَّه جحش ذكر كرده كه عبد اللَّه به ياران خود گفته است : همانا خمس اين غنائم پيغمبر ( ص ) اختصاص دارد و اين پيش از صدور حكم وجوب خمس غنائم بوده . پس عبد اللَّه خمس غنيمت را براى پيغمبر ( ص ) كنار گذاشت و بقيه را ميان ياران خود تقسيم كرد . چون به حضور پيغمبر ( ص ) رسيدند پيغمبر ( ص ) گفت : من به شما فرمان مقاتله در شهر حرام ندادم و و هيچ در آن مال تصرف نكرد »

233

نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : محمود الشهابي الخراساني    جلد : 1  صفحه : 233
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست