نام کتاب : آداب نماز ( فارسي ) نویسنده : السيد الخميني جلد : 1 صفحه : 338
القدر » است به اعتبار بطون اسم اعظم در او و احتجاب حق به جميع شئون در او ، همين طور « يوم القدر » نيز هست به اعتبار ظهور شمس حقيقت و بروز اسم جامع از افق تعيّن او ، چنانچه « يوم القيمه » نيز خود آن سرور است . بالجمله ، آن ذات مقدّس شب و روز « قدر » است ، و روز قيامت نيز روز قدر است . بنابر اين ، نكتهء اين كه از ساير مظاهر به « شهر » و از اين مظهر مقدّس تامّ به « ليله » تعبير شده است ، شايد آن باشد كه مبدأ شهور و سنين يوم و ليله است ، چنانچه واحد مبدأ عدد است . و آن سرور به باطن حقيقت ، كه اسم اعظم است ، مبدأ ساير اسماء است ، و به تعيّن و عين ثابت خود ، اصل شجرهء طيّبه و مبدأ تعيّنات است . تدبّر تعرف و اغتنم . قوله تعالى : تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوُحُ فيها بِاذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ امْر 97 : 4 در اين آيهء شريفه مطالبى است كه به طريق اجمال بعضى از آن را مذكور مىداريم . امر اول در ذكر صنوف ملائكة اللَّه تعالى و اشارهء به حقيقت آنها على الاجمال . بدان كه بين محدّثين و محقّقين اختلاف است در تجرّد و تجسّم ملائكة اللَّه . كافّهء حكماء و محقّقين و بسيارى از محققين فقهاء قائل به تجرّد آنها و تجرّد نفس ناطقه شدند ، و بر آن برهانهاى متين اقامه فرمودند . و از بسيارى از روايات و آيات شريفه نيز استفادهء تجرّد شود ، چنانچه محدّث محقّق ، مولانا محمّد تقى مجلسى ، پدر بزرگوار مرحوم مجلسى ، در شرح فقيه ، در ذيل بعضى روايات فرموده است كه اين دلالت كند بر تجرّد نفس ناطقه . [1] و بعضى از محدّثين بزرگ قائل به عدم تجرّد شدند . و غايت آنچه دليل
[1] - از جمله در ذيل روايتى از امام صادق عليه السلام ( اذا قبضت الرّوح فهى مطلَّة فوق الجسد . . ) چنين نوشته است : و هذا الخبر و الخبر الَّذى يجيء بعده و ما ماثلهما من الاخبار الكثيرة و غيرها من الاخبار بالغة حدّ التّواتر و ظواهر الآيات تدلّ على المعاد الرّوحانى ، و هو بقاء النفس بعد خراب البدن . . . روضة المتّقين ، ج 1 ، ص 492 . .
338
نام کتاب : آداب نماز ( فارسي ) نویسنده : السيد الخميني جلد : 1 صفحه : 338