نام کتاب : تبصرة المتعلمين في أحكام الدين ( فارسي ) نویسنده : العلامة الحلي جلد : 1 صفحه : 283
دو گروه مردم گرفته است يكى آن كه اسكناس دارد ديگر طلبكاران پول ، اما دارندگان امتعه و اموال ديگر و صاحبان عين طلا و نقره چيزى نپرداختهاند . كسى كه اسكناس سه تومانى قرض كند وقتى كه معادل سى مثقال نقره بود و آن هنگام ادا كند كه معادل دو مثقال نقره است كافى نيست مثل آن كه از اعتبار افتاده باشد و غالب مردم نمىدانند چرا اوراق بهادار را معامله مىكنند و پندارند خود مال است و علت اعتبار و قيمت آن نمىدانند چنان كه مسكوك طلا و نقره را بعدد معامله مىكنند و وزن آن را نمىدانند با آن كه موزون است و شرح و توجيه آن را در اول كتاب بيع گفتيم ( در صفحه 247 ) خاك زرگرى را تصدق بايد داد به نيت آن كه اگر بالفرض صاحبانش معلوم گردند از عهده آن بر آيد و اگر عادت بر تحليل و اعراض باشد مىتوان آن را تملك كرد . جايز است طلا و نقره را قرض دهند و شرط كنند گيرنده در شهر ديگر كمتر پس بدهد و آن را ربا نبايد شمرد اگر چه گرفتن در شهر ديگر مزيتى داشته باشد . جايز است يك درهم بد ، از زرگر بگيرد و به جاى آن يك درهم خوب بدهد و شرط كند به جاى بهترى آن يك حلقه انگشتر برايش بسازد و اين ربا نيست چون
283
نام کتاب : تبصرة المتعلمين في أحكام الدين ( فارسي ) نویسنده : العلامة الحلي جلد : 1 صفحه : 283